آینده حکومت وحدت ملی

 

 

دكتر نبي هيكل

 جامعه داخلی به روزها و ماه های آینده  حکومتداری “حکومت وحدت ملی” با  امیدواری آمیخته با احتیاط مینگرد.  در حالیکه نخستین گامهای رییس جمهور جدید در یک هفته پس از مراسم تحلیف امیدوار کننده  و تشویق کننده بنظر میرسند، با دید انتقادی ممکن است به نتایج  غیر از آن دست یافت.

 

ماموریت اساسی که رییس جمهور و  رییس  اجراییه با آن روبرو اند عبارت اند از:

 

1.     تشکیل یک حکومت مدبر: استخدام رهبران سیاسی و اداری، تعیین حدود صلاحیتها، ایجاد میکانیزم های نظارت وکنترول،  سیستم تنبیه و پاداش.

 

2.     انجام اصلاحات: اصلاحات ذهنی  و مادی

 

3.     بسیج منابع ملی.

 

حکومت وحدت ملی بدون تدابیر فوق نمیتواند به حکومتداری خوب و موفقیت اصلاحات بنیادی دست یابد.

 

رییس جمهور در حال حاضر ( و  احتمال دارد در آینده نیز) با تیم همکاران و دستگاه سه گانه  کار میکند که دارای دو مشخصه اساسی اند:

 

1.     معروف به ترویج و تعمیم فساد اند زیرا در  سالهای گذشته  یا با آن اشتغال داشته اند و یا در همزیستی با آن زیسته اند.

 

2.      آنها  بر اساس تعصبفکری و گروپی فکر و عمل مینمایند.آنها در برابر دیگر اندیشی و افراد دارای اندیشه مخالف تعصب دارند و همواره منافع فردی و گروپی را بر منافع عامه و ملی برتر دانسته اند.

 

با در نظر داشت این وضعیت این سوال در گام نخست  در برابر ما قد راست میکند که آیا در چنین شرایط(یعنی قبل از  آغاز کار  تیم حکومت وحدت ملی) یک اقدام اصلاحی ( مانند قضیه کابل بانک) به نتایج  قناعتبخش منتج خواهد شد؟

 

 سوال دوم مهمتر از سوال نخستی دانسته میشود:

 

بادرنظرداشت این حقیقت که حکومت وحدت ملی رهبران و مدیران خود را از  ذخایر  نیروهای سیاسی مطرح( که در چهارچوب  تیمهای انتخاباتی تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی گردهم آمده اند) جذب خواهد کرد، و هر یک از مهره های متذکره به شیوه معمول (یعنی بر اساس تعصبفکری و گروپی که در آنها نهادینه گردیده اند) با برنامه های اصلاحی برخورد خواهند کرد، توقعات برای  حکومتداری خوب تاکدام حد تحقق پذیر خواهند بود؟

 

 

 

واکنش ستره محکمه به اظهارات رییس جمهور میتواند بحیث نشانه مقاومت از سوی عالیترین مرجع سیستم قضایی در برابر اصلاحات تعبیر گردد.آیا رییس جمهور با فرمان خویش در مورد کابل بانک به گرگان کار آزموده فرصت بره ربایی را فراهم نمیکند؟

 

 شرایطی که در فوق توصیف گردید تهدید بالقوه  در برابر اصلاحات را در خود دارد.

 

 این شرایط دو عنصر عمده را نیز در خود دارد:

 

·        خیر و صلاح مملکت(منافع عامه): از این افاده استفاده ابزاری بعمل میآید و موجب میگردد عناصر کلیدی فساد در حکومتداری و در  قدرت سیاسی  بحیث عناصر موثر عمل نمایند، زیرا در شرایط حساس حاکم بر کشورممکن است به نام خیر و صلاح مملکت هر اقدامی تبریه گردد. بنابرآن،  با تهدید به بغاوت وبرهم زدن امن عامه در شرایط حکومت وحدت ملی باید  مطابق قانون برخورد گردد.

 

·        مصلحتگرایی: رییس جمهور کرزی و حلقات معیین  ممکن است  بحیث بزرگان  و مشاوران حکومت وحدت ملی سیاست مصلحتگرایی را  به یکی از ستونهای اساس تصمیمیگیری  مبدل گردانند و حکومت وحدت ملی را به این بیماری قدیمی مصاب گردانند.

 

تعیینات  انجام شده پس از مراسم حلف وفاداری  بیانگر آن است که ذخایر مسلکی  قوای بشری  تیمهای انتخاباتی از امکانات خوبی برخوردار نمیباشند.  سیمای حکومت وحدت ملی باید از عناصر حکومتداری حامد کرزی تاحد ممکن  پاک نهگداری  گردد، زیرا  اعتماد به حکومتداری بهتر برای بسیج نیروها برای تحقق برنامه ها دارای اهمیت حیاتی میباشد. حکومت میتواند  افغانان تحصیلکرده و متخصص را – اعم از افراد ملکی و نظامی – که آرزو مند  خدمت اند مورد خطاب قرار دهد. این اقدام ممکن است ذخایر  موجود دانش مسلکی را غنا بخشد.

 

 سوال بعدی این است: آیا رییس جمهور و رییس اجراییه در شرایطی که شیوه اندیشه و عمل معمول و مروج که تعصب فکری و گروپگرایی،  اولویت رابطه ها بر ضابطه ها  عناصر تعیین کننده آن را میسازند  خواهند توانست در برابر فشار های موجود داخلی که برخی از آنها  در بالا نامبرده شدند و فشار های مصلحتگرانه خارجی برای  برآورده شدن خواستهای  رایدهنگان مقاومت نمایند؟

 

اصلاحات را نمیتوان از راه معجزه انجام داد. درحالیکه انجام اصلاحات یک پروسه دراز مدت است مهمترین اصل ایجاد سیستم سالم حکومتداری با نرم افزار ها و سخت افزارهای  مناسب و سالم میباشد.

 

اعلام حکومت وحدت ملی میتوانداحساس امیدواریهای موجود را تقویت یا تضعیف نماید.

 

پایان

  

میراث مشترک

 

در حالیکه افغانستان  یکبار دیگر انتقال مسالمت آمیز قدرت را  فردا تجربه خواهد کرد،  اولین زنده خوب نیز در تاریخ کشوری تبارز میکند که هیچگاهی “زنده خوب و مرده خراب” نداشته است.

 

حامد کرزی به گمان غالب به دلایل چند مورد تقدیر قرار خواهد گرفت، زیرا برای بسیاری از آنانی که از وی به دلایل مختلف تقدیر میکنند خدمات فراموش ناشدنی انجام داده است. عده  ای از میراث کرزی صحبت میکنند  تا ادای احسان کرده باشند.  برای آنانی که از  زمان بن اول در 2001 تاکنون بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در  دسترخوان ارگ- غرب  تا سرحد شخصیت  سیاسی – اجتماعی و اقتصادی  رشد کرده اند د شوار است از وی بصورت واقعی انتقاد نمایند.   شرایط دشوار و مداخلات خارجی دو  عامل اساسی تبریه ایلیتهای سیاسی  افغان را میسازند و این بار نیز ” رهبری در شرایط دشوار”  نه تنها تبریه میکند بلکه تحسین میآفریند.

 

بحث اساسی بر  سر میراث  مشترک است. بسیاری ها آن را میراث حامد کرزی میداند ، اما در واقعیت آنچه به میراث مانده میراث مشترک است که در آن حامد کرزی و شرکا ی داخلی و خارجی وی سهم دارند. آنانی که این میراث مشترک را میراث یک فرد میدانند از واقعیتهای تاریخی چشم میپوشند و بدین ترتیب خود را از مسوولیت شراکت در این میراث مبرا میداند.

 

میراث مشترک

 

حامد کرزی نمیتوانست همه ی آنچه را  افغانستان امروز دارا است به تنهایی  تحقق بخشد، زیرا او بحیث ریس  دولت و حکومت به تیم کاری و دستگاه اجرایی نیاز داشت.  حکومت نمیتوانست بدون مشوره ها و کمک های  فنی و مالی امریکا و غرب بنیادهای یک سیستم  اداره  و رهبری را بوجود آورد . زیرا افغانستان جدید  را بار دیگر بر خرابه های دیروزی باید اعمار میکردند.

 

اساس شرکت سهامی جمهوری اسلامی افغانستان در بن نهاده شد: شرکای اساسی عبارت بودند از گروپهای چهارگانه  جانب افغانی + جامعه جهانی در راس ایالات متحده امریکا.  نمایندگان و نقش  انها را از همان آغاز تاکنون در تصمیمگیریهای مهم میتوان با  صراحت ملاحظه کرد. نقش رهبران جهاد و مقاومت که بحیث کاوکوس (caucus) در مسایل مهم به رییس جمهور مشوره میدادند گویای این حقیقت است. بر اساس این دلایل و شواهد تاریخی  با قاطعیت میتوان ابراز داشت که  این میراث یک میراث مشترک است.  

 

قضاوت در مورد  این میراث  چگونه میتواند انجام گردد؟ وقتی ما  از خود میپرسیم حکومت بعدی در چه شرایطی به کار آغاز مینماید و چه  اولویتهای وظیفوی در برابر آن قراردارد،  در میابیم که  دستاوردهای  14 ساله حامد کرزی و شرکا تاچه حد قابل تقدیر اند.

 

به عبارت دیگر  نیروهای سیاسی مطرح در افغانستان و جامعه جهانی متحدانه خواستند ساختار یک دستگاه سیاسی  ( حکومت ،  دستگاه  و لازمه های  ضروری حکومتداری) را بوجود آورند.  ایجاد این همه دستگاه ها بدون شک هدفی را دنبال میکرد:  بخش رهبری سیاسی حکومت ایجاد گردید،  چهارچوبهای قانونی و عملکرد دموکراتیک و ساختارهای مربوطه نیز ایجاد گردیدند. در یک عبارت دستگاه عظیم ماشین دولتی برای انجام خدمت آماده گردید. این دستاوری است که انکار از آن دشوار است.  هدف از ایجاد این دستگاه عظیم  چه  بوده است و  تا کدام حد به آن اهداف دست یافته است؟

 

یک سارقو یک پیشه ور و یک معلم و محصل نیز برای  دستیابی به اهداف خویش به ابزار لازم نیاز دارند.

 

دولت و حکومت به اهداف معیین ایجاد میگردند. به یقین که فرمانروایی تنها هدف دولت و حکومت نیست و هر گاه به تفکرات فلاسفه و تیوریهای سیاسی مراجعه کنیم بازهم وظایف  به مراتب بیشتر از آن را  برای آنها در میابیم.  حال این سوال  را میتوان مطرح کرد: (1)   دستآورد های حکومت و دولت افغانستان  چگونه میبود هرگاه ترکیب شرکا در بن تغییر میداشت؟ هر نوع اتحاد با ماموریت ایجاد  سازمانهای سیاسی و چهارچوبهای عملکرد رو برو میبود زیرا بدون موجودیت  چنین سازمانها و  قوانین و طرزالعمل های  کاری نه میشد از دولت دارای حاکمیت سخن گفت . انجام سایر وظایف مربوط و منوط به انجام  آن ماموریت میباشد. حال که دستگاه عظم ایجاد گردیه باید وظایف خود را انجام دهد.  بنابرآن  بر  وظایف حکومت بحیث نماینده دولت دارای حاکمیت مکث مینماییم تا  پیمانه  کیفیت دستآوردها را اندازه گیری نماییم.

 

نیاز به دولت و حکومت

 

دولت با درنظر داشت تعریف خود ساحه مصوون و مامون را برای زیستن به شیوه ای فراهم مینماید که یک جمعیت بحیث  هویت و سازمان سیاسی در آن میخواهد زیست نماید. حکومت بحیث  سرپرست/  ناظم /  یا حکم عمومی در این جمعیت  ایفای وظیفه مینماید. هر چند هم اکنون آشکار گردیده که حکومت حامدکرزی و شرکا نه بحیث سرپرست و ناظم مردم و نه بحیث حکم در منازعات آنها ایفا ی وظیفه کرده است، به پنج  توقع / وظیفه طبیعی حکومت توجه را بر میگردانم. بصورت طبیعی پنج توقع از حکومت /دولت  بحیث پنج وظیفه اساسی صورت میگیرد. رابیرت جکسن و  جورج سورینسن  در این رابطه می نگارند:

 

بصورت خلاصه، دولت ها و سیستم دولتها عبارت از  سازمانهای اجتماعی مبتنی بر قلمرو اند که مقدم برهمه به هدف ایجاد، حفظ و دفاع از شرایط اساسی اجتماعی، و ارزشها به خصوص امنیت، آزادی، نظم، عدالت و رفاه وجود دارند(Jackson R. and G. Sørensen 2007:  7).

 

پنج توقع از حکومت  پنج وظیفه اساسی را میسازد که دولتها برای انجام آنها وجود دارند. وقتی به ضرورت  ایجاد دولت / حکومت برای انجام این پنح وظیفه بنیادی مینگریم در یک محاسبه خوشبینانه بحیث دستاورد مشترک شرکت سهامی جمهوری اسلامی افغانستان به دو مورد میتوان اشاره کرد: ازادی بیان و ظهور  یک طبقه سرمایدار. نگارنده ایجاد  ماشین حاکمیت را بحیث دستآورد نمیشمارم زیرا شرکا برای دستیابی به اهداف خود به ایجاد آن نیاز داشتند.

 

در ارزیابی  کار کردهای رژیم نه تنها به بلند منزلها و بیرق افغانستان روی میزهای ادارات و نمایندگی ها باید فکر کرد، زیرا دستاوردهای ملی بیشتر از داشتن بیرق و قانون اساسی و حکومت و پارلمان است.  سوال آتی  این موضوع را صراحت میبخشد:

 

پس از  تقریبآ 14 سال مساعی افغانستان بحیث  یک دولت دارای حاکمیت در کدام وضعیت و موقف قراردارد؟ بصورت خلاصه افغانستان پس از 14 سال دارای حکومت فاسد، اقتصاد  مصرفی فاقد زیربنا برای خود کفایی، فاقد توانایی پرداخت حکومتداری، فاقد توانایی  تامین امنیت در برابر تهدید های داخلی و خارجی اتباع میباشد. هرگاه یک حکومت/ دولت نتواند  خود را تمویل کند و از خود دفاع نماید به چه موجودی شباهت خواهد داشت؟

 

یک بررسی مقایسوی میان کرده ها و ناکرده ها و دستآوردهای مثبت و منفی ما را به این نتیجه گیری میرساند که اعتراف نماییم دستاوردها ی منفی و زیانبار حکومت شرکا به مراتب چشمگیر اند و این احساس را بدست میدهد که شرکای بن این همه  ساختارها و  قوانین را برای تامین منافع خویش ایجاد کرده اند.

 

برای جلوگیری از خستگی خواننده میخواهم بزرگترین خیانت شرکای بن را در چند عبارت خلاصه نماییم:

 

·         حامدکرزی و شرکای داخلی و خارجی وی سلطه جنگ سالاران و ناقضان حقوق بشر را رسمی  ساختند و تحکیم بخشیدند.

 

·         شرکای بن ناقضا ن حقوق بشر و  جنگسالاران را به  حاکمان زندگی اقتصادی و  شرکای اقتصادی و تجاری  خویش مبدل ساختند.

 

·         شرکای بن افغانستان را به لانه عمال استخبارات خارجی  و عرصه رقابتهای آنان مبدل ساختند.

 

·         شرکای بن افغانستان را به مرکز تعصبفکری و گروپی مبدل ساختند.

 

همه ی این موارد را میتوان شامل خیانت ملی دانست.

 

 حکومت جدید بدون حمایت متحدان خارجی بدون شک خواهد دانست چه دستآوردهایی را بحیث میراث حامد کرزی / یا میراث مشترک به ارث برده است.

 

پایان

 

 

خواندن 123 دفعه

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.