تعدادی خودرا در افغانستان بیگانه می پندارند!

داکتر نور احمد خالدی :
تعدادی خودرا در افغانستان بیگانه می پندارند!
اینها خود و پدران شان در افغانستان تولد شده اما خودرا افغان نمیدانند؛
اسم افغانستان برایشان جعلی است؛
کشور و دولت افغانستان برایشان جعلی است؛
سه جنگ افغان و انگلیس برایشان جعلی است؛تاریخ افغانستان برایشان جعلی است؛
سلطنتهای افغانها در دهلی برایشان جعلی است؛
این گروه هنوزهم از مصیبتی که افغانها بالای صفویها آوردند در سوگواری اند؛
گاهی شروع تاریخ افغانستان را از عهد امیر دوست محمدخان، گاهی از امیر عبدالرحمن خان و گاهی هم از سال ۱۹۱۹ میدانند؛
در تعجب اند که چگونه قومی به ذهن مریض خودشان از کوه سلیمان فرود آمده پدران اینها را از سرزمینهای خراسان باستان رانده و تا امروز بالایشان حکومت میکنند؛
با آنهم قبول ندارند که نفوس این قوم به مراتب بیش از خودشان است؛
ناگزیر هر شکست انتخاباتی خود را به تقلب و کودتا نسبت میدهند؛
در غضب اند که چرا این قوم زبان فارسی را دری گفته زبان مادری خودها ساخته اند؛
چون خودرا در این کشور بیگانه میپندارند ناگذیر نقش پررنگی را که همتباران شان در این کشور داشته اند نیز نادیده می گیرند؛
ناگزیر هیچ دلبستگی عاطفی با این کشور ندارند؛
ناگزیر پیهم در صدد خلق بحران اند؛
ناگزیر در هیاهوی هر بحران زمزمهٔ خودمختاری محلی و تجزیه سر میدهند؛
بی جهت نیست که هدف این گروه غارت کردن و خراب کردن است؛
هرچه دستت رسید چپاول کن، بشکن و خراب کن؛
سمبولهای ملی را بشکن و خراب کن؛ میرویس خان پشتون نبود، احمدخان هند و فارس را ضعیف ساخت؛ به امان الله خان توهین روا دار…
بیجهت نبود که ربانی در اولین فرصت بقدرت رسیدن دولت و اردوی افغانستان را منحل کرد؛
بیجهت نبود که عمال شورای نظار تانکها، طیارات، راکتها، پایه های برق، سیمهای برق، کلکینها ودروازه های این مملکت را به پاکستان فروختند؛
در هیچ عصری و در هیچ کشوری حاکمان جدید به این سرعت از راه چپاول عواید گمرکات، غضب زمینهای دولت و اختلاس و حیف و میل کمکهای خاجی قارونهای زمان نشده بودند؛
در حالیکه امان الله خان و ظاهرشاه بعد از سالها حکومت سالهای غربت را در تهی دستی سپری کردند؛
از داکتر نجیب الله یک اپارتمان محقر مکروریان به میراث ماند؛
وزیر پلان زمان داوود خان قادر نشد موتر ده سال کهنهٔ خودرا نو کند؛ و
در آنزمان هر پول و دالر بودجه دولت حساب و کتاب و تفتیش داست؛
امروز آن یکی لباسها و کفشهای پوست مار خودرا از بوتیکهای لندن، پاریس و میلان میخرد؛
این دیگر ساعتهای ۲۵ هزار دالری بدست میکند؛
فرزند دیگری در کابل و دوبئ بلند منزلها دارد؛
زمانیکه شخصی به یک خاک و دولت احساس تعلق داشتن عاطفی نداشته باشد تنها در فکر زراندوزی از هر فرصتی میباشد، بسادگی یاغی و باغی میشود، در بدل پول بخدمت استخبارات بیگانه قرار میگیرد، در هر بحرانی برای گرفتن دستور به سفارتخانه های خارجی سر میزند؛ حتی در خطر سقوط دولت در جستجوی مفاد شخصی خود میباشد!
تنها کسانیکه به این خاک و دولت آن احساس عمیق عاطفی دارند قادر اند این کشور را به ساحل نجات هدایت کنند!
نوراحمد خالدی

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.