دیـــــــن و ســـیــــــاســــــت

 

 

دکتراندس م. نبی هیکل

دشوار است گفته شود دین در سیاست مداخله میکند یا  سیاست در دین، زیرا هم سیاست روزمره با آنچه  باید باشد تفاوت دارد و دین روزمره نیز با  احکام قرانی و  سنت پیامبر اسلام (ص) تفاوت دارد. سهل این است که گفته شود این انسان است که موجب مداخله این دو در همدیگر میشود.

 

نگارنده معمولآ  مسایل مربوط به دین را به آنانی وامیگذارم که مدعی  اند دین را میفهمند، اما از زمره سایر دلایل دو دلیل عمده  انگیزه  بحث کنونی را میسازند: انگیزه و دلیل نخستی رابطه  دین و سیاست است که هم اکنون باهم در آمیخته اند. دلیل دومی سیاسی شدن دین/ استفاده ابزاری  از دین است.

 

در این مقاله چند مساله عمده و تعیین کننده را در این دو عرصه معرفی مینمایم و  بررسیهای مفصل آن را به آینده موکول میدارم.

 

۱

 

در رابطه با رابطه سیاست و دین مهمترین مساله مورد منازعه این است که آیا اسلام یک دین سیاسی است یا خیر؟

 

پاسخ برخی ها به این سوال مثبت است و پاسخ برخ دیگر منفی، زیرا این پاسخ با درنظرداشت تعریف  از سیاست و دین از هم تفاوت میکند.

 

۱.۱ وقتی فکر مینماییم که انسان را خداوند برای عبادت آفریده و قران را بحیث رهنمای بشریت نازل کرده است، پس  زندگی جامعه بشری در زمین بحیث قلمرو ارضی و  بوسیله ی قرآن کریم بحیث قانونی که از آن باید متابعت گردد اداره میگردد و خلافت نوع  رژیم اداری اسلامی میباشد. برای  حمایت از همه ی این بیانها احکام قرآنی و احادیث نبوی وجود دارند.اما جامعه بشری  متشکل از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان و مردمان دارای صدها بلاورمندی دیگر میباشد. برای آنانی که در مسایل دینی دسترسی دارند بررسی مساله  ظهورخلافت میتواند یک مساله با ارزش تحقیقی باشد.

 

 ۱.۲ گونه دیگر تفکر این دو را از هم مجزا میسازد. دین هدیه خداوندی برای رهنمایی بشریت به راه مستقیم و برای بیرون آوردن انسانها از ظلمت به روشنایی است. در هرنوع رژیم سیاسی میتوان اصول پنجگانه اسلامی را رعایت کرد و انجام داد: ایمان آوردن به خداوند، ملایکه ها، کتب ، پیامبران، قیامت و  زندگی بعد از موت، ادای نماز، روزه و ذکات و حج، ایجاد بانکاهی اسلامی و  تحقق شریعت اسلامی همه ممکن است.

 

 انجام همه ی این مکلفیتها  در گام نخست و در اساس  مسوولیت فردی فرد میباشد و فرد خود مسوولیت پاسخدهی آن را دارد.در تعالیم اسلامی نمیتوان حکمی دریافت که یکی برای اعمال دیگری مواخذه گردد.

 

بدین ترتیب مفکوره اساسی این است که خداوندکه توانای کل میباشد خالق  انسان، نظم  کاینات و شیوه های عملکرد  نیزمیباشد. زندگی دنیوی بحیث آزمون بندگی بندگان خداوند و توشه ی آخرت مستلزم  آزادی انتخاب است. اما این آزادی انتخاب به گمانم مجازی است. به کودکی فکر کنید که در یک  پارک  بازی از هرنوع و سیله بازی میتواند استفاده نماید. او حق انتخاب و عدم انتخاب را دارد تا از این یا آن وسیله ی بازی استفاده نماید یا نه، اما همه ی این وسایل بازی و ابزار برای او از پیش آماده شده و برای استفاده وی در این یا آن پارک یا مغازه وجود دارد. به بیمار پارکینسون نگاه کنید و به آنکه دست یا پایش  بی حس است. دانشمندان امروزین  اراده آزاد انسانی را امروز مورد سوال قرارداده اند.

 

آنچه سیاست و دین را مقاربت میبخشد عنصر مداخله است و این عنصر مداخله را شما در همه ی روابط در همه ی سطوح- از رابطه دو نفر بحیث  یک گروپ گرفته تا روابط در جامعه داخلی و روابط ملتها- میتوان شناسایی کرد.این مداخلات بصورت عمودی ( مداخله برادر بزرگ یا پدر در امور برادر کوچک یا فرزندان؛  مداخله دولت و ابر قدرت) و افقی  (مداخله خواهر و برادر یا دوستان و همطرازان) انجام میگردند.

 

مشکل بعدی عمده دیگر به رابطه میان قرآن کریم و احادیث ارتباط دارد.

 

 سوال رعایت  احکام قران و سنت  پیامبر اسلام (ص) در این اواخر به تاکید برخی بر هردو  و برخ دیگر بر احکام قرآنی موجب شده و بحث های داغ را باعث گردیده است، و حتی احادیثی که گاهی هم از آن یاد نمیشد روی زبانها قرار میگیرند.

 

سوال اساس در این رابطه این است که  کدام یک جایگاه نورماتیف دارد و کدام یک جایگاه تجربی و تطبیقی؟ راز چندگونگی روایت ها از  پیامبر اسلام در تجربی و انطباقی بودن آن نهفته است که احکام نورماتیف را در شرایط مختلف و  موارد متفاوت  صبغه  تطبیقی میبخشد. جدال در این مورد را  با استفاده از این برخورد میتوان حل کرد.

 

۲. مشکل اساسی دیگر که از پاسخ اول ناشی میگردد این است که برای  تامین حاکمیت اسلامی باید  رزمید، چنانیکه در دوران حیات پیامبر اسلام و پس از آن برای اشاعه اسلام کار جهاد و تبلیغ صورت گرفت، باید برای تامین حاکمیت و تاسیس خلافت های اسلامی مبارزه کرد.  چون هم اخوت اسلامی یک تفکر  انترناسیونالیستی میباشد و هم شریعت اسلامی برای ملتهای مسلمان منظور است کار مبارزه تا سرحد  ایجاد سیستم دولتی  جهانی و آسان ساختن ماموریت امام مهدی پیش خواهد رفت.  اکنون به سوال خیلی مهم میرسیم.

 

 

 

سوال مهم

 

  این یا آن فرد یا گروپ ماموریت  اشاعه دین و تامین حاکمیت دین را  پس از ختم نبوت چگونه بدست آورده اند؟

 

در قرآن عظیم الشان ایات متعددی وجود دارد که میفرماید پیامبر مژده دهنده و  ترساننده است.  آیه ۷۹  و آیه ۸۸  سوره النسا به گونه مثال قابل دقت است.  قرآن کریم در مورد  شیوه ی  اشاعه و ترویج «سبیل خداوند» صراحت دارد:آیه ۱۲۵ پاره ۱۴ سوره النحل میفرماید: «مردم را با حکمت -از راه درست و استوار-و پند نیکو به راه پروردگارت بخوان، و با آنان به شیوه ای که نیکوتر است مجادله و گفتگو کن همانا پروردگارت داناتر است به آنکه از راه گم شده و او داناتر است به راه یافتگان.»

 

ایجاد تصور و  سیمای یک دین خشن و جنگجو که  در آن  مسلمان نمیتواند با  همسر و دختر و برادر خود، با همسایه و هم کار خود ، و با هم کیش و هم دین خود نیز  در همزیستی مسالمت آمیز به سر برد، واضحآ با  احکام دین مقدس اسلام در تضاد قراردارد.

 

ماموریت اساسی و نخستی مسلمان واقعی همپای مسلمان و مومن بودن از لحاظ عقیدتی این است که بوسیله ی گفتار و کردار خویش تصور مومن و مسلمان واقعی را بوجود آورد و  شایع سازد، مسلمانی که نه تنها به خداوند ، ملایکه ها، کتابها و  پیامبران و روز آخرت باوردارند، بلکه  صادق  و  با تقوا و خیر خواه میباشد.

 

                 خود نفعگرایی ممکن است انگیزه اساسی  چنین مبارزه باشد، نه اسلامگرایی.

 

افغانستان در سالهایی که سپری گردیدخطوط کلی خود نفعگرایی مبارزان مسلمان را  زیر عنوان  اسلام و دفاع از مقدسات دینی تجربه کرده است و این درست  بیانگر  پیوند اساسی میان لیبرال دموکراسی و مبارزان اسلام سیاسی میباشد.  در تفکر حاکم اقتصاد مایکرو  و در سیاست در دنیای  غرب آزاد انسان یک موجود خود نفعجو میباشد.جنگوی اسلام سیاسی نیز برای دستیابی به نفع دنیوی و اخروی از هیچ و سیله ای دریغ نمیورزد.

 

اسلام واقعی از اسلام سیاسی  تفاوت فراوان دارد.

 

پایان

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.