خروج امریکاییها و صلح در افغانستان دونالد ترمپ برای دریافت جایزهٔ صلح نوبل باید انتظار بکشد

 

به قلم دوکتور نوراحمد خالدی

دهم اپریل 2020م

توافق صلح امریکا با طالبان
طوریکه میدانیم نمایندگان ایالات متحده (زلمئ خلیلزاد) و طالبان (ملا عبدالغنی برادر) به تاریخ ۲۹ فبروری 2020م (۱۰ حوت ۱۳۹۸) توافقنامۀ صلح را بعد از نزدیک به دوسال مذاکره در قطر امضا کردند که به گفتۀ مقام‌های امریکایی زمینهٔ خروج کامل قوای خارجی را از افغانستان و زمینۀ مذاکرات بین الافغانی را فراهم کرده می‌تواند. همزمان با امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان در قطر، مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده و محمد اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان اعلامیۀ مشترکی را صادر کردند که در آن بر ادامۀ حمایت امریکا از افغانستان، به ویژه نیروهای امنیتی و دفاعی افغان تاکید شده است.

با گذشت چهل روز از امضای این موافقتنامه، حالا به تدریج واضح میگردد که زلمئ خلیلزاد با وعدهٔ چرب اعطای جایزهٔ صلح نوبل برای دونالد ترامپ نگرانیها و مخالفتهای هفت ماه قبل او را در مورد این توافق بر طرف کرده است! بدون شک در صورت تحقق خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان و ختم طولانی ترین جنگ در تاریخ امریکا توأم با آوردن صلح در افغانستان و ایجاد یک دولت همه شمول با اشتراک طالبان در افغانستان به رهبری و ابتکار دولت امریکا تحت زعامت دونالد ترامپ، تمام شرایط لازمه اعطای جایزه صلح نوبل را تکمیل خواهد کرد. اما خلاها و نواقص توافق قطر و فرضیه های غلط امریکاییها، پاکستانیها و طالبان نشان داد که آرزوی گرفتن جایزهٔ صلح نوبل توسط دونالد ترمپ به این زودیها میسر نیستو دونالد ترامپ باید انتظار بکشد.

موقف دولت بعد از انتخابات
حقیقت آن است که انتخابات تکمیل شد و اشرف غنی به حیث رییس جمهور منتخب مطابق احکام قانون اساسی توسط رییس کمسیون انتخابات اعلام گردید و مراسم تحلیف انجام شد که رییس ولسی جرگه، رییس مشرانوجرگه، قاضی القضات و اعضای ستره محکمه، دپلوماتهای خارجی بشمول نماینده رییس جمهور امریکا و قوماندان قوای ناتو در افغانستان در مراسم تحلیف اشتراک داشتند.

این که انتقال قدرت بر خلاف خواسته های امریکا، پاکستان، طالبان، حامد کرزئ و همفکران داخلی او و یکتعداد دیگر به رئیس جمهور انتخابی مطابق به احکام قانون اساسی از مجرای دموکراسی صورت گرفت نه از طریق معاملات پشت پرده و تحمیلی مانند دولت موقت و یا ادامهٔ حکومت وحدت ملی، مطابق منافع ملی کشور است. به این صورت تمامیت نظام محفوظ و احترام شد.عبدالله و گروهش با اجرای مراسم تمردی تحلیف جعلی خلاف قانون خودرا در معرض تعقیب عدلی به جرم خیانت ملی قرار داده خواسته یا ناخواسته در جهت منافع استراتژیک طالبان و پاکستان در مخالفت با حکومت افغانستان و تضعیف ان قرار گرفته اند.

با تکمیل مراسم تحلیف رییس جمهور، که با شناخت گستردهٔ بین المللی بدرقه گردید، و با اعلان رییس و اعضات تیم مذاکره کنندهٔ مشترک دولت و احزاب و شخصیتهای مطرح اثر گذار سیاسی، دولت افغانستان در موقف مستحکم برای مذاکرات صلح باطالبان قرارگرفته است. تائید امریکا، اتحادیهٔ اروپا و حتی عبدالله از هیأت مذاکره دولت عمل درست در جهت منافع ملی تمام مردم و گروههایی است که در نزده سال گذشته در زیر چتر قانون اساسی از مزایای آن استفاده کرده اند ومورد غضب طالبان قرار داشتند. حالا توپ صلح در میدان طالبان است وطالبان چارهٔ بجز مذاکره با هیأت دولت ندارند!

پافشاری طالبان از یکطرف بالای آزادی بدون قید و شرط پنجهزار زندانی آنها که در زندانهای دولت بسر میبرند و از جانب دیگر مخالفت غیر اصولی با آغاز مذاکرات بین الافغانی با هیات معرفی شده دولت و احزاب سیاسی تنها و تنها به تجرید مزید طالبان در صحنهٔ بین المللی می انجامد.

نواقص، مشکلات و پیامدهای توافق قطر

از امضای موافقتنامهٔ قطر دیری نگذشت که خلاها و نواقص و فرضیه های غلط امریکاییها، پاکستانیها و طالبان نشان داد که آرزوی گرفتن جایزهٔ صلح نوبل توسط دونالد ترمپ به این زودیها میسر نیستو دونالد ترامپ باید انتظار بکشد.

امریکا از این جهت خشمگین است. وزیر خارجهٔ امریکا به کابل آمد و بعد از شکست مأموریتش در کابل به تهدید متوسل شد که دو ملیارد دالر از کمکهایش را به افغانستان قطع میکند. بعدآ گفت بالای هم پیمانهای غربی خود هم فشار خواهد آورد تا آنها هم کمکهای خودرا تقلیل دهند. پاسخ رییس جمهور اشرف غنی صرفه جویی در مصارف دولتی و آمادگی قبلی دولت برای جبران این تقلیل کمکها بود. این پاسخ امریکا را بیشتر خشمگین ساحت و وزیر خارجه مایک پومْپیو تهدید کرد که امریکا تمام سربازان خودرا زودتر از معیاد توافق با طالبان بیرون خواهد کرد. پاسخ امرالله صالح معاون اول ریاست جمهوری در جريان مصاحبه در تلويزيون يك آن بود كه در صورت قطع کمک دنیا “نه دریای پنجشیر خشک می‌شود و نه هم دریای هلمند و نه هم کمر کوه هندوکش می‌شکند.“. (نهم اپریل 2020م)

با امضای موافقتنامه قطر طالبان و حامیان آنها فکر میکنند جنگ را برده اند و با انکار از موجودیت دولت افغانستان، آنچه باقیمانده صرف توافق با چند گروه جهادی برای اشتراک در دولت امارت اسلامی طالبان میباشد. به حساب عباس ستانکزئ “حکومتی در افغانستان وجود ندارد ما با نمایندگان واقعی مردم افغانستان مذاکره خواهیم کرد (اول مارچ).” یقینآ با این طرز تفکر صلح ناممکن است! در حالیکه هُیچ تغییری در بیلانس نظامی صورت نگرفته حتی با خروج امریکائیها جنگ میان طالبان و قوای مسلح دولت افغانستان جریان خواهد داشت و ناگذیَر صلح هم میان طالبان و دولت باید انجام یابد. هیچ مقام، شخص و گروهی بجز دولت نمیتواند شرایط صلح و مصالحه ملی با طالبان را توافق نموده و عملی سازد. در این مورد امیر قطر تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی بتاریخ چهارم مارچ 2020 اظهار داشت که دولت داکتر غنی دولت منتخب، مشروع و قانونی افغانستان است و من اینرا به طالبان هم گفتم!

تناقض بین توافقنامه‌ای که در قطر امضا شد و اعلامیۀ مشترکی که از کابل صادر شد یکی از علل کندی در اجرای مفاد این توافق میان امریکا و طالبان میباشد.

در حالیکه زلمئ خلیلزاد به طالبان در توافقنامه قطر وعده میدهد که پنجهزار زندانی آنها در مدت ده روز آزاد خواهند شد از حدود صلاحیتهای خود و صلاحیتهای دولت امریکا در قبال افغانستان عدول میکند. رییس جمهور غنی گفت که موضوع رهایی زندانیان طالبان، از صلاحیت های دولت افغانستان بوده و در مذاکرات بین الافغانی می توان روی آن بحث کرد. تاماس وست مشاور پیشین جو بایدن بتاریخ چهارم مارچ 2020 اظهار داشت که موضع رییس جمهور غنی در خصوص حفظ حق مذاکره روی رهایی زندانیان در گفتگوهای صلح با طالبان عاقلانه است. “این یک اهرم فشار حکومت افغانستان بر طالبان در مساله صلح است و کاملا او (غنی) حق دارد تا این مساله را مطرح کند”. به گفتهٔ حمدالله محب مشاور امنیت ملی دولت موضوع آزادی زندانیان طالبان یک موضوع مهم و خطر مهم امنیتی برای دولت افغانستان است. در موضوع آزادی زندانیان وزیر خارجهٔ امریکا مایک پومپیو حرف های اشرف غنی را که گفت این موضوع به دولت افغانستان مربوط است رد نکرد اما گفت هرکس میخواهد در این شرایط توجه را بخود جلب کند. او صرف متن توافقنامه را تکرار کرد که آمریکا با جوانب ذیدخل برای رهایی زندانیان بخاطر اعتماد سازی کار میکند و این همان چیزی بود که غنی در مصاحبه خود بالای آن تاکید کرد که کدام تعهد موجود نیست.

بنظر میرسد که اختلاف کاربرد کلمات راه گنجشکک را برای ابآ ورزیدن طالبان از مذاکره با نمایندگان رسمی دولت باز گذاشته است! در اعلامیه دولت افغانستان با امریکا گفته میشود: “…توافقنامه میان ایالات متحده و طالبان راه را برای مذاکرات مستقیم میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان بالای یک توافق سیاسی و آتش‌بس دائمی و جامع هموار می‌سازد. جمهوری اسلامی افغانستان یک بار دیگر آمادگی خویش را برای اشتراک در چنین مذاکرات و توافق روی آتش‌بس با طالبان اعلام می‌دارد”

در توافقنامه طالبان با امریکا گفته میشود: به موجب این موافقتنامه “امارت اسلامی طالبان که توسط ایالات متحده به‌عنوان یک دولت شناخته نمی‌شود و به‌نام طالبان شناخته می‌شود مذاکرات بین‌الافغانی را با طرف‌های افغان در ۱۰ مارچ ۲۰۲۰ مطابق ۱۵ رجب ۱۴۴۱ هجری قمری و ۲۰ حوت ۱۳۹۸ هجری شمسی شروع خواهد کرد. آتش‌بس دائمی و جامع یک موضوع آجندای گفت‌وگو و مذاکرات بین‌الافغانی خواهد بود. شرکت‌کنندگان مذاکرات بین‌الافغانی در مورد تاریخ و چگونگی آتش‌بس دائمی و فراگیر، از جمله میکانیزم‌های اجرایی بحث خواهند کرد که همراه با تکمیل و توافق در مورد نقشه راه سیاسی آینده افغانستان اعلام خواهد شد. بنظر میرسد که جملات “مذاکرات مستقیم میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان” با ” مذاکرات بین‌الافغانی … با طرف‌های افغان” باهم مطابقت ندارند و امریکا (خلیلزاد) از دو زبان متفاوت با دولت و طالبان کار گرفته است. این اختلاف راه گنجشکک را برای ابآ ورزیدن طالبان با نمایندگان رسمی دولت باز گذاشته است! بیجهت نیست که به این ارتباط عباس ستانکزئ نماینده طالبان بعد از امضای توافقنامه با امریکا اظهار داشت “حکومتی در افغانستان وجود ندارد و ما با نمیندگان واقعی مردم افغانستان مذاکره خواهیم کرد!” .

دیری نه گذشت که تعبیرهای متفاوت در مورد توافق صلح میان طالبان و قوای امریکایی مستقردرافغانستان نیز رونما گردید. درحالیکه عباس ستانکزی بتاریخ دوم مارچ اظهار داشت که “جنگ با امریکایی متوقف شده وجنگ با نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان ادامه دارد”. اما بزودی معلوم شد که قوای امریکایی با حمایت هوایی به کمک همرزمان افغانی خود شتافته اند. در پاسخ به احتجاج طالبان که گفته بودند آنها حملات خودرا محدود به پوسته های دور افتاده دولت کرده اند، در این مورد یک قوماندان امریکایی در افغانستان اعلام کرد که در صورت ادامهٔ حملات طالبان بالای پوسته های قوای امنیتی دولت افغانستان آنها به کمک قوای امنیتی خواهند شتافت.

حسین حقانی، سفیر پیشین پاکستان در واشنگتن دی سی می‌گوید که توافقنامۀ امریکا با طالبان یک “معاملۀ بد” است. (صدای امریکا ۱۴ حوت ۱۳۹۸) به گفتۀ وی افزون بر اینکه هر دو طرف معامله از آن تفسیر متفاوت دارند، مشکل پاکستان در این توافق حل نشده است. آقای حقانی می‌گوید که هرچند ایالات متحده این توافق را “معاملۀ صلح” به جهان معرفی کرده است، طالبان آن را “معاملۀ خروج امریکا از افغانستان” می‌دانند و فکر می‌کنند که همه را شکست داده و اکنون دوباره به قدرت رسیده و خواست‌های شان را اعمال می‌کنند.

به همین منوال راکیش سود، سفیر پیشین هند در افغانستان می گوید که توافقنامه که اخیراً بین امریکا و طالبان امضا شد، یک توافقنامه صلح نه بلکه توافقنامه خروج سربازان امریکایی از افغانستان است. (صدای امریکا، ۱۴ حوت ۱۳۹۸هجری شمسی)

آقای سود در مصاحبه با صدای امریکا گفت: “این توافقنامه از چهار عنصر مندرج در آن، تنها به صراحت روی جدول زمانی دو عنصر آن بحث می کند که به خروج سربازان امریکایی و سایر سربازان خارجی از افغانستان و همچنین روی ضمانت طالبان که آنان در ساحات تحت کنترول شان به سازمان های بین المللی دهشت افگن چون القاعده پناه نمی‌دهند، ربط می گیرد”.

این دپلومات هندی با تاکید بر اهمیت استقرار آتش‌بس پایدار و جامع در افغانستان می‌گوید که در توافقنامه‌ای که بین امریکا و طالبان امضا شده است، بحث آتش‌بس را به مذاکرات بین الافغانی واگذار کرده است، تا اینکه ضمانت‌های قاطع در این مورد از طالبان گرفته باشد.

آقای سود می‌گوید که بین توافقنامه‌ای که در قطر امضا شد و اعلامیۀ مشترکی که از کابل صادر شد تناقض وجود دارد. او گفت: “زمانی شاهد بروز این تناقض بودیم که رییس جمهور غنی گفت که موضوع رهایی زندانیان طالبان، از صلاحیت های دولت افغانستان بوده و در مذاکرات بین الافغانی می توان روی آن بحث کرد”.

راکیش سود که از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۰۸ میلادی به حیث سفیر هند در کابل کار کرده است، همچنین گفت که گروه طالبان تا کنون از آرمان خود برای اعاده امارت خود خوانده این گروه در افغانستان دست نکشیده است.

به این ارتباط لئونید ایواشف رئیس آکادمی مطالعات ژئوپلیتیک روسیه در یک مصاحبه با خبرگذاری ایرنای ایرانی (3 مارچ 2020م) به امضای توافقنامه صلح بین آمریکا و گروه طالبان اشاره کرد و آن را نشانه دیگری از حمایت واشنگتن از تروریسم و دورویی این کشور خواند.

به گزارش این خبرگزاری، لئونید ایواشف گفته: گروه طالبان بارها با اعمال خود ثابت کرده است که یک گروه تروریستی بوده و هزاران نفر از مردم افغانستان و سربازان و مقامهای دولتی این کشور به دست طالبان کشته شده‌اند. وی افزود: سران گروه طالبان هیچگاه از اعمال خود ابراز ندامت نکرده و نگفته‌اند که شیوه‌های تروریستی را کنار می‌گذارند و ازنظر جامعه جهانی این گروه تروریستی است.

ایواشف اظهار داشت: امضای توافقنامه صلح با گروه طالبان یک بار دیگر نشان داد که آمریکا تروریست‌ها را به خوب و بد تقسیم می‌کند و با گروه های تروریستی که در طبقه بندی گروه شرور قرار می‌گیرد مبارزه می‌کند و با بقیه مماشات و همکاری می‌کند.

رئیس آکادمی مطالعات ژئوپلیتیک روسیه معتقد است که به احتمال زیاد آمریکا از گروه طالبان برای نیل به اهداف ژئوپلیتیک خود استفاده می‌کند. وی در این مورد گفت که احتمال آن وجود دارد که آمریکا قصد آن داشته باشد که گروه طالبان که وارد دولت جدید افغانستان می‌شود، سیاست‌های این دولت را علیه ایران و روسیه و احتمالا چین خصمانه کند. به گفته ایواشف، گروه طالبان ممکن است که در طرح هایی برای بی‌ثبات کردن آسیای مرکزی نیز بطور پنهانی شرکت کند. موصوف اظهار داشته که بر هیچکس پوشیده نیست که آمریکا می‌خواهد منطقه آسیای مرکزی را که در مجاورت روسیه قرار گرفته بی‌ثبات کند و راههای مختلف برای رسیدن به این هدف را بررسی می‌کند. به نظر او نزدیک‌شدن گروه طالبان به واشنگتن امکان کمک این گروه را در اجرای طرح بی‌ثبات سازی در آسیای مرکزی فراهم می‌کند.

ایواشف بر این باور است که در شرایط جدید پس از امضای موافقت نامه صلح بین گروه طالبان و آمریکا باید کشورهای منطقه مراقب باشند و تحرکات این گروه و نیز گروه تروریستی داعش که به افغانستان نفوذ کرده است و برای بی ثبات کردن مناطق همجوار افغانستان تلاش می‌کند، را زیر نظر داشته باشند.

نشر این مصاحبه توسط خبرگزاری ایرنا نگرانیهای مشترک روسیه و ایران را از توافق صلح امریکا با طالبان نشان میدهد.

مذاکرات بین الافغانی صلح

بالای تعریف مذاکرات بین الافغانی میان طالبان و دولت افغانستان اختلاف نظر وجود دارد. طالبان دولت افغانستان را برسمیت نشناخته آنر ادارهٔ کابل نامیده که حاظر نیستند با آن داخل مذاکره شوند. برای طالبان مذاکرات بین الافغانی میان هیأت امارت اسلامی و هیأت های احزاب و تنظیمهای سیاسی و شخصیتهای مطرح مانند حامد کرزئ و نمایندگان ادارهٔ کابل در استقلالیت هر گروه صورت خواهد گرفت. آنها از معرفی یک هیأت مشترک نمایندگان دولت و احزاب و تنظیمهای سیاسی و شخصیتهای مطرح تحت ریاست معصوم ستانکزئ رییس سابقه امنیت دولتی و نمایندهٔ دولت راضی نیستند.

هیأت مذاکره کننده که از طرف دولت معرفی شده بعد از مشوره های گسترده با اقشار مختلف و تنظیمهای جهادی و احزاب و گروهای مدنی و باشمولیت نمایندگان آنها تشکیل شده است. این هیأت از نظر امریکا که یک جانب توافق باطالبان است همه شمول بوده و میتواند با طالبان مذاکرات “بین الافغانی” را انجام دهد. این گروهها در نزده سال گذشته تحت حمایت قانون اساسی و با استفاده از امتیازات آن در کشور فعالیت داشته و از جانب طالبان بدیده دشمن با آنها برخورد صورت گرفته است و حالا در یک جبههٔ متحد با دولت برای مذاکره با طالبان برای تأمین صلح و فراهم آوری امکانات اشتراک طالبان در حیات اجتماعی و سیاسی کشور آماده میباشند. بنا بر این موضع دولت به عنوان نماینده مشروع، رسمی و انعکاس دهنده دیدگاه‌ها و نظریات مجموعه‌های داخل نظام از قبیل گروه‌های قومی، احزاب سیاسی، نهادهای مدنی و اقشار آسیب پذیر نظیر زنان، اقلیت‌ها و قربانیان جنگ، محسوب گردیده مکلف است ضمن پیشبرد روند صلح و تعامل سازنده حساسیت‌ها و نگرانی‌های اصلی این مجموعه‌ها را در نظر بگیرد. طالبان صلاحیت ویتوی هیأت جانب مقابل خود را ندارند. این اصل را جامعهء بین المللی تأیید کرده است.

مطابق این طرز دید اگر طالبان خواهان شمولیت هواخواهان خود در داخل و خارج کشورکه بدون شک شامل جوانان، معلمین، استادان پوهنتون، زنان، داکتران طب، انجنیران، علمای حقوق، سیاست و اقتصاد و غیره اند در مذاکرات صلح هستند، از تعداد ملاها در هیات خود کم نموده به عوض آنها یکتعداد نمایندگان این قشرهارا شامل ساخته نکوشند هواخواهان خودرا شامل هیأت مشترک دولت و احزاب کنند.

در اهداف مذاکرات بین الافغانی نیز میان طالبان و دولت اختلاف نظر موجود است. در حالیکه تأمین صلح و فراهم آوری امکانات اشتراک طالبان در حیات اجتماعی و سیاسی کشور هدف هیأت دولتی را تشکیل میدهد، برای طالبان به عنوان نیروی فاتح که گویا توانسته است امریکا و دیگر متحدانش را وادار به خروج کند، یگانه جریان با برنامه و مقتدر به شمار خواهد رفت که نظام سیاسی آینده را تشکیل داده و رهبری آن را به دست بگیرد. در این فرض، طالبان تضمین می‌کند که خطری از افغانستان متوجه منافع امریکا نگردد و با درک تغییرات عمیق فرهنگی و سیاسی پیش آمده در کشور در طی۱۹ سال گذشته و خاطره تلخ مردم از تجربه حکومتداری آن ها در دهه۹۰ میلادی، تلاش می کنند که انعطاف پذیری، تحول نسبی فکری و آمادگی بیشتری را برای مشارکت دیگر جریان‌ها و اقوام در اداره کشور از خود نشان دهند. اما با توجه به مبانی فکری طالبان مشارکت دیگران و تحول فکری طالبان صرفا جنبه سمبولیک خواهد داشت. بنابر آن مشکل بودن و طولانی بودن روند مذاکرات را به فرض اینک آغاز شود از همین نکات میتوان درک کرد.

بجز از راه مذاکره میان طالبان و دولت هیچ راه دیگری به تفاهم، آتش بس وصلح نمی انجامد! باید دانست که صلح تنها زمانی ممکن است که طالبان قبول کنند امارت اسلامی آنها دوباره احیا شدنی نیست بلکه برای اشتراک و ایجاد یک دولت مدرن جمهوری اسلامی امروزی شبیه اندونیریا، ترکیه و مالیزیا که در آن حقوق اساسی مردم بشمول حقوق زنان محفوظ باشد با دولت داخل مذاکره جدی گردند.

بر همین اساس به مذاکرات قریب الوقوع صلح نباید مانند کنفرانس بن سال 2001 برخورد کرد. نباید کشور را بی دولت دانسته و نقش دولت افغانستان را مطابق نظر طالبان در سطح یک تنظیم سیاسی محدود کرده مشروعیت آنرا مورد سوال قرار داد. اینکه در توافق میان امریکا و طالبان از کدام زبان استفاده شده دولت افغانستان را مکلف و مقید به اجرای آن نمیسازد. توافق آن دو جانب صرف در محدوده موجودیت و ختم ماموریت قوای خارجی اعتبار دارد.

اگر این مذاکرات فرصتی برای تشکیل مجدد امارت اسلامی طالبان و ایجاد یک دولت تحت الحمایه پاکستان باشد این یک فرصت نبوده بلکه پیروزی طالبان و پاکستان از راه دپلوماسی در بدست آوردن اهدافی است که در جبهه جنگ موفق نشدند.

دولت افغانستان مجبور نیست مذاکرات صلح را تحت قواعد و چوکات طرح شده طالبان، پاکستان و یا حتی امریکا انجام دهد. ابعاد مربوط به شرایط خروج امریکا و ناتو میان امریکا و طالبان توافق گردیده و حالا ابعاد داخلی معضله مورد بحث طالبان با هیأت دولت و احزاب سیاسی قرار میگیرد.

تعدادی اوضاع امروزی را با شرایط سقوط دولت نجیب الله مقایسه میکنند، در حالیکه این مقایسه سطحی و بدون پایه است. دولت نجیب الله در شرایط بی تفاوتی جامعهٔ افغانی و جهانی بشمول اتحاد شوروی سابق و خشکیدن منابع مالی دولت پسا اتحاد شورَی در افغانستان محکوم به زوال بود. دولت اشرف غنی با این شرایط مواجه نیست. دولت او هنوز هم از حمایت گستردهٔ جامعهٔ افغانی و جامعهٔ جهانی برخوردار میباشد.

بعضی ها عواقب خروج امریکا از افغانستان را با تجربه حاصله از ویتنام مقایسه نموده میگویند خروج امریکا به تبارز یک کشور مدرن امروزی ویتنام انجامید که در ساحهٔ داخلی ویتنام را به یک کشور مترقی و رو به انکشاف مبدل ساخته ودر جامعهٔ بین المللی به مثابه یک کشور مسئول عمل مینماید.

این مفسرین فراموش میکنند که افغانستان ویتنام نیست و ملا هیبت الله و شرکای او هیچ شباهتی با هوچی من ندارند. هوچیمن تحصیل یافته مسکو و پاریس بود به تمدن و مدرنیته عقیده داشت و حزب او ویتنام پیشرفته امروزی را طراحی و عملی کرد در حالیکه ملا هیبت الله و ملا برادر فارغان مدارس دینی قرون وسطایی سلفی پاکستانی به هیچ پدیدهٔ مدرنیتی تمدن جهان و هیچ اصل حقوق بشر و موازین دولتمداری عصر حاظر معتقد نمیباشند. حتی از همین امروز طالبان پاکستانی به حمایت طالبان افغان برای ایجاد یک پاکستان طالبانی چشم دوخته اند. ماری را که برای گزیدن دیگران پرورش داده اند روزی به یک افعی بزرگی مبدل میشود که صاحب خود را می بلعد!

مذاکرات صلح هنوز آغاز نشده است و اختلاف نظرهای اساسی بالای شکل، عمل و اهداف نظام سیاسی آیندهٔ افغانستان هنوز در میز مذاکرات طرفین مطرح نشده اند. ما هنوز در خـَم یک کوجه ایم. به نظر میرسد که آقای دونالد ترمپ برای حصول جایزهٔ صلح نوبل باید بیشتر انتظار بکشد.

در این شرایط در حالیکه دولت هیأت مذاکره خود و احزاب را با توافق احزاب و مهره های سیاسی معرفی کرده و همچنین در پرنسیب به آزادی پنجهزار زندانی طالبان همزمان با مذاکرات صلح توافق نموده حالا توپ صلح در میدان طالبان قرار دارد.

(پایان)

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.