ایالات متحده امریکا و ناتو افغانستان را در جنگ رها می‌کنند

 

صدای المان
جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده امریکا به تاریخ ۱۴ ماه اپریل سال روان پایان طولانی‌ترین جنگ این کشور را اعلام کرد: «در این میان من چهارمین رئیس جمهور هستم که مسئولیت حضور در افغانستان را به عهده دارد. دو رئیس جمهور جمهوریخواه و دو دموکرات. من این مسئولیت را به رئیس جمهور پنجم موکول نخواهم کرد.»

بایدن این سخنرانی خود را در سالون « Treaty Room» در کاخ سفید انجام داد. درست در همین سالون بود که جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق ایالات متحده به تاریخ هفتم ماه اکتوبر ۲۰۰۱ شروع عملیات نظامی در افغانستان را اعلام کرد: « به دستور من، نظامیان ایالات متحده امریکا حملات خود را بر اردوگاه های تروریستان القاعده و مواضع نظامی رژیم طالبان آغاز کرده اند. این عملیات هدفمندانه و دقیق مانع استفاده تروریستان از افغانستان به عنوان پایگاه عملیاتی شان می‌شود و قرار است این عملیات امکانات نظامی طالبان را ضربه بزند.»

میان هر دو اظهارات بوش و بایدن، به درازای ۲۰ سال فاصله وجود دارد، ۲۰ سال بازسازی، جنگ و ترور.

چرا ایالات متحده و شرکای این کشور به افغانستان حمله نمودند؟

در ابتدا انتقام گیری مطرح بود. ایالات متحده امریکا اسامه بن لادن رهبر سابق القاعده را مسئول حملات یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ در نیویارک و واشنگتن می‌خواند، حملاتی که ۲۹۷۷ کشته به جا گذاشت.

رژیم طالبان که از سال ۱۹۹۶ بر افغانستان حاکمیت داشت، میزبان بن لادن و شبکه القاعده بود.

ناتو، پیمان دفاعی کشورهای غربی‌، فقط یک روز پس از حملات یازدهم سپتمبر برای نخستین بار به دفاع جمعی براساس ماده پنجم منشور ناتو پرداخت. براساس این ماده منشور ناتو، حمله به یک عضو ناتو، به مفهوم حمله بر تمام اعضای این پیمان است.

شورای امنیت سازمان ملل نیز درست همین روز، یعنی یک روز پس از حملات ۱۱ سپتمبر، قطعنامه شماره ۱۳۶۸ خود را صادر کرد. در این قطعنامه حملات به نیویارک و واشنگتن تقبیح گردید و همچنان بر حق دفاع انفرادی و یا دفاع جمعی مهر تأیید گذاشته شد. به تاریخ هفتم اکتوبر نیروهای امریکایی و بریتانیایی با حملات هوایی افغانستان را هدف گرفتند.

اما چرا نیروهای ناتو و امریکایی دو دهه در افغانستان باقی ماندند؟

پاسخ به این سوال ساده نیست. مهمترین هدف امریکایی ها تعقیب و دستگیری اسامه بن لادن و شبکه القاعده بود. اما یک سناریوی صریح خروج در هیچ زمانی دیده نشد.

پس از آغاز یک جنگ دیگرِ ایالات متحده در عراق، نیروهای ناتو به رهبری این کشور در افغانستان باقی ماندند. این نیروها پس از قتل اسامه بن لادن به تاریخ ۲ ماه می ۲۰۱۱ و آنهم نه در افغانستان بلکه در کشور همسایه اش پاکستان، همچنان در افغانستان باقی ماندند.

بن لادن چندین سال در پاکستان به طور مخفی زندگی می کرد.

جو بایدن در سخنرانی اش به تاریخ ۱۴ ماه اپریل ۲۰۲۱ گفت: « ما یک دهه قبل با قتل بن لادن عدالت را تأمین کردیم و اما یک دهه دیگر در افغانستان باقی ماندیم. دلیل باقی ماندن ما در این یک دهه روز تا روز کمرنگ تر می شد.»‌ بایدن در این سخنرانی تأکید کرد: «نیروهای امریکایی نباید به عنوان وسیله چانه زنی در میان جناح های جنگی کشورهای دیگر استفاده گردند.»

خروج این نیروها همچنان تصدیق ناکامی محسوب می‌شود. ایالات متحده و شرکای این کشور برای غلبه بر القاعده به شراکت با جنگسالارانی مثل محمد قسیم فهیم و عبدالرشید دوستم حاضر شدند. هر دو معاون رئیس جمهور در افغانستان شدند و آنهم با وصف آنکه متهم به جنایات جنگی بودند. زیرا زمانی که ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده بر افغانستان حمله نمود، این کشور دو دهه جنگ را پشت سر گذاشته بود؛ یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ حین اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق و به تعقیب آن جنگ های داخلی در این کشور که تا هنوز هم حل و فصل نشده اند.

جنگسالاران علیه اردوی سرخ اتحاد جماهیر شوروی پیشین جنگیدند و آنهم با سلاح امریکایی؛ اما پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان برای یک آینده مشترک به توافق نرسیدند. جنگ های خشونت آمیز و بی ملاحظه قدرت میان آنان شهر کابل را ویران کرد و مسبب به قدرت رسیدن طالبان گردید.
کشورهای غربی هیچ ملاحظه ای بر گذشته آنان نکردند. مخالفان طالبان به شرکای این کشورها مبدل شدند. ایالات متحده و ناتو با سرمایه گذاری های هنگفتی تلاش نمودند تا یک افغانستان جدید دموکرات را ایجاد نمایند.

ایالات متحده مذاکره با اسلامگرایان طالبان را سال های زیادی با صراحت رد نمود و در چنین وضعیتی بذر خشونت های جدید، ترور و فساد اداری بی انتها پاشیده شد.

این مسایل ایجاد کشوری را که جامعه جهانی پس از فرار طالبان در دسمبر ۲۰۰۱ به آن تعهد نموده بود، دشوار ساخت. افراطگرایان به مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان در نواحی خاک پاکستان عقب نشینی نمودند. از آنجا به حملات خود شروع نمودند. در ابتدا با حملات انفرادی و بعد روز تا روز این حملات سیستماتیک تر و منسجم تر انجام یافتند.

مأموریت ناتو در ادامه این سال ها روز تا روز وسیع تر می شد که به مرور زمان تقریباً ۵۰ کشور جهان در این حملات سهیم گردیدند. اما مأموریتی که به منظور حفاظت از مردم و بازسازی آغاز شده بود، به یک مأموریت جنگی مبدل شد.

Afghanistan Kabul | Marshall | Abdul Rashid Dostum
عبدالرشید دوستم معاون پیشین رئیس جمهور به جنایت احتمالی جنگی متهم می باشد

ابراهیم باهیس، کارشناس مسایل افغانستان و مشاور گروه بین المللی بحران وضعیت را در یک جمله خلاصه می کند:‌ «زمانی که یک نیروی حاکم سقوط داده می شود و افراد کاملاً متفاوت از هم جایگزین آن می شوند، افرادی که اولویت ها و اهداف متناقض دارند، برای محافظت از کشور در برابر فروپاشی غیر از سازش با آنان راه دیگری باقی نمی‌ماند.»

اما حکومت ایالات متحده امریکا پس از دو دهه تصمیم گرفت که از افغانستان، حتی اگر فروبپاشد، تهدیدی متوجه ایالات متحده نمی‌شود که به باقی ماندن نیروهای آن کشور در افغانستان نیازی باشد. در حال حاضر رقابت با چین در اولویت علایق امریکا قرار دارد.

تعداد قربانیان این دو دهه به چه تعداد می‌رسد؟

جنگ افغانستان از خونین ترین جنگ های جهان به شمار می رود. براساس اسناد و مدارک مأموریت سازمان ملل در افغانستان که از سال ۲۰۰۹ به بعد ثبت شده اند، تا پایان سال ۲۰۲۰ تقریباً ۱۱۱ هزار فرد غیرنظامی به قتل رسیده و یا زخمی شده اند. مسئولیت قتل اکثر این افراد ملکی به دوش طالبان و گروه های افراطگرای دیگر می باشد. اما نیروهای بین المللی نیز در کشتار افراد ملکی سهیم می باشند، به ویژه در نتیجه بمباران قریه های این کشور توسط هواپیماهای جنگی و هواپیماهای بی سرنشین.

اردوی ایالات متحده در جنگ افغانستان ۲۴۴۲ سرباز خود را از دست داده و در این جنگ ۵۹ سرباز آلمانی کشته شدند. اما این که چه تعداد سرباز و پولیس افغان به قتل رسیده اند، تا هنوز آماری در دست نیست.

رقم سربازان و پولیس افغانستان که در این جنگ جان های خود را از دست داده اند، در چند سال اخیر بنا بر دلایل امنیتی منتشر نشده است. اما در ماه جنوری ۲۰۱۹ رئیس جمهور اشرف غنی از کشته شدن بیش از ۴۵ هزار نیروی امنیتی افغان از سال ۲۰۱۴ به بعد، سخن گفته بود.

در ارتباط به آمار کشته شده های طالبان و افراطیان دیگر نیز آمار قابل اطمینانی نشر نشده است. براساس محاسبات «پروژه هزینه های جنگی» دانشگاه براون در ایالت رود آیلند ایالات متحده، و همچنین با اتکا به گزارش های رسانه ای، شمار کشته های این گروه می تواند بیش از ۵۰ هزار تن باشد.

از مصارف مالی این جنگ چه می دانیم؟

براساس ارزیابی های پروژه هزینه های جنگ در دانشگاه براون، در فاصله اکتوبر ۲۰۰۱ تا اپریل ۲۰۲۱ بیش از دو تریلیون دالر امریکایی در جنگ افغانستان به مصرف رسیده است، یعنی دو هزار میلیارد دالر امریکایی.

بر اساس گمانه زنی های دانشگاه مذکور حدود نیم این رقم یعنی ۹۳۳ میلیارد دالر مصارف نیروهای نظامی ایالات متحده در این جنگ بوده است.

ویدیو را ببینید02:51
زنان افغان از برگشت به عقب ترس دارند
بنا بر معلومات کاخ سفید، ایالات متحده امریکا در همین محدوده زمانی ۱۴۴ میلیارد دالر در بازسازی افغانستان به مصرف رسانیده است که بخش اعظم این پول ها یعنی بیش از ۸۸ میلیارد دالر در بازسازی نیروهای امنیتی افغانستان مصرف شده است.

از منابع وزارت خارجه آلمان در برلین شنیده می شود که آلمان در میان سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱۸ میلیارد دالر را در مأموریت افغانستان مصرف نموده است. بنا بر منابع وزارت دفاع فدرال آلمان قسمت خیلی بزرگی از این مبالغ یعنی ۱۲،۵ میلیارد یورو خرج مأموریت نظامی اردوی فدرال آلمان در افغانستان شده است.

سخنگوی وزارت خارجه آلمان به دویچه وله گفت که این وزارت بعد از سال ۲۰۰۱ میلادی ۲،۴ میلیارد یورو را در بخش غیرنظامی مصرف نموده است. ایجاد ساختارهای دولتی در افغانستان در میان سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۹ با ۹۵۰ میلیون یورو از جانب آلمان حمایت شده است.

مداخله بین المللی چه دستاوردی داشته و در چه مواردی ناکام مانده است؟

در زمان شروع مداخله بین المللی در افغانستان در ماه اکتوبر ۲۰۰۱، افغانستان کشوری بود منزوی، کشوری که در آن زنان سنگسار می شدند و مخالفان سیاسی اعدام می گردیدند. امارت افراطی طالبان را فقط سه کشور جهان به شمول پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به رسمیت شناخته بودند.

در حال حاضر افغانستان یک جمهوری اسلامی است، با قانون اساسی دموکرات و یک حکومت به رسمیت شناخته شده در سطح بین المللی. زنان عضویت پارلمان این کشور را دارند و دختران به مکتب می روند. شهرزاد اکبر، رئيس کمیسیون حقوق بشر افغانستان در گفتگو با دویچه وله تأکید کرد: «در بین مردم عام، فهم بالایی از حقوق بشر حاکم است و مباحث جانداری در قبال حقوق بشر صورت می گیرند.» شهرزاد اکبر چنین فضایی را دست آورد بزرگی می خواند.

یک نسل جوان و پرعطش برای آموزش، با دلبستگی و شیفتگی خاصی از رفتن به مکاتب و دانشگاه ها سود می برند. رسانه های زیادی فعال اند و شفاخانه های جدید در افغانستان به فعالیت آغاز کرده اند. علاوه بر این جاده ها، آنتن های تلفون، سدهای آب، پل ها و شبکه های برق و آب از دستاوردهای دیگر این دو دهه محسوب می شوند.

با آنهم، این کشور به صلح نرسیده است و از وجه اجتماعی به شدت چند پارچه می باشد. یک بخش بزرگی از این کمک ها فقط به دسترس نخبه های شهرنشین قرار گرفته اند.

بیش از نیم جمعیت افغانستان، به ویژه در مناطق تحت منازعه در جنوب و شرق این کشور، با فقر تلخی زندگی می کنند.

دیبورا لاینز، نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان با ابراز نگرانی از گسترش فقر در افغانستان به دلیل افزایش خشونت و پاندمی کرونا، گفته است که احتمالاً سطح فقر از ۵۰ به ۷۰ درصد بیشتر خواهد شد. لاینز به تاریخ ۲۲ ماه جون در شورای امنیت جهانی گفت: «من قادر نیستم که به تناسب وخامت اوضاع افغانستان نگرانی خود را ابراز نمایم.»

استخبارات ایالات متحده امریکا نیز از همین حال هشدار می دهد که حکومت درگیر جنجال افغانستان فقط شش ماه بعد از خروج نیروهای بین المللی با تشدید فشارهای طالبان سقوط خواهد کرد.

لاینز نیز گفت: «از برگشت احتمالی به سمت سناریوهای تاریک نمی شود انکار کرد.»

آیا شانسی برای صلح وجود دارد؟‌

در این نزدیکی ها، نه! طالبان پس از سقوط در سال ۲۰۰۱ در موقف ضعیفی قرار داشتند، اما ایالات متحده کلاً از مذاکره با این گروه امتناع ورزید. اکنون زمان انتقام است، زیرا اسلامگرایان افراطی طالبان اکنون خود را برنده فکر می کنند؛ به ویژه پس از امضای قرارداد دوحه در ماه فبروری ۲۰۲۰ با ایالات متحده امریکا.

طالبان با حمایت پاکستان موفق گردیدند تا به یکی از اهداف اصلی خود برسند؛ یعنی خروج بدون قید و شرط نیروهای بین المللی از افغانستان. آنان از وجه نظامی در موقف تهاجمی قرار دارند و به سمت مراکز شهرها در حال پیشروی اند. آنها درخواست آتش بس را نادیده گرفته اند. آنان قانون اساسی افغانستان را رد می کنند و چنانچه سخنگوی این گروه بار بار تأکید کرده است، می خواهند یک «نظام واقعی اسلامی» را جایگزین نظام کنونی سازند.

مذاکرات صلح بین الافغانی که ماه سپتمبر ۲۰۲۰ در دوحه پایتخت قطر آغاز گردید، متوقف شده است. در سه ماه نخست سال روان میلادی آمار تلفات غیرنظامیان در مقایسه با همین دوره زمانی در سال گذشته ۳۰ درصد افزایش یافته است. به ویژه در نتیجه حملات هدفمند، خبرنگاران، وکلا و زنان فعال به قتل رسیده اند.

شهرزاد اکبر، رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان در این ارتباط گفت: «شدت گیری این خشونت ها نشان می دهد که طالبان می جنگند تا برنده شوند.» او افزود: «آنان برای کسب قدرت نظامی می جنگند، از هیچ وسیله ای که آنان را برای رسیدن به این هدف کمک کند، دریغ نخواهند کرد.»

در صورتی که اسلامگرایان طالبان واقعاً پیروز شوند، به گفته ابراهیم باهیس، تحلیلگر مسایل افغانستان، این کشور به انزوای دهه ۱۹۹۰ برخواهد گشت:‌ «یک کشور مطرود خواهد بود، کشوری که همسایه های آن به شمول چین صرف در صورت نیاز با آن تعامل خواهند کرد. کمک ها محو خواهند شد.»‌

دموکراسی های غربی چه درسی باید بگیرند؟‌

حین ریاست جمهوری بارک اوباما در حوالی سال ۲۰۱۰، ایالات متحده در مدت کوتاه و خیلی سریع بیش از ۱۰۰ هزار سرباز امریکایی را در افغانستان توظیف نمود. اما به گفته ابراهیم باهیس، «در جنگ ها صرف با ارسال نیروهای بیشتر و سرازیر نمودن پول نمی توان برنده شد.» ‌به همین دلیل در نهایت ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ مذاکرات را با طالبان آغاز نمود و آنهم بدون اشتراک حکومت افغانستان و شرکای ناتو.

جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا در سخنرانی اش به تاریخ ۱۴ جون ۲۰۲۱ در کاخ سفید، حین آنکه پذیرفت که بازسازی یک کشور با امکانات نظامی ممکن نمی باشد، افزود: «ما ۲۰ سال قبل به دلیل یک حمله وحشتناک به افغانستان یورش بردیم، اما این نمی تواند توضیح دهد که ما چرا در سال ۲۰۲۱ باید در این کشور باقی بمانیم.»

بایدن در ادامه گفت: «جنگ افغانستان هرگز به مفهوم یک کار چند نسلی نبود. ما مورد حمله قرار گرفتیم. ما با اهداف روشن وارد جنگ شدیم. ما به این اهداف رسیدیم. بن لادن کشته شد و القاعده در عراق و افغانستان تار و مار گردید. اکنون وقت آن فرارسیده است که به این جنگ همیشگی پایان بدهیم.»

ابراهیم باهیس به دموکراسی های غربی چنین مشوره می دهد: «تلاش کنید با کمی فروتنی جوامعی را که قصد تغییر خود را دارید، بشناسید.» او افزود که مثال افغانستان نشان داد که تا چه حد غلط است که «همه چیز یک مشکل نظامی تلقی شود.»

شهرزاداکبر در این گفتگو با دویچه وله از فرهنگ معافیت انتقاد کرد. به گفته او غرب موعظه کرد، اما ارزش های خود را الگو قرار نداد: «تنها این واقعیت که هرگز یک تحقیق منظم و قابل اعتماد در ارتباط به اتهامات سوء استفاده از قدرت توسط نیروهای بین المللی صورت نگرفت، بر اعتبار آنان صدمه زد. همچنان قدرتمند ساختن و اختیار بخشیدن توسط شرکای بین المللی به افرادی که اتهامات معتبر جنایات جنگی علیه آنان وجود داشت، نیز زیان آور بود.»

منازعه افغانستان درست مثل جنگ عراق به رهبری ایالات متحده و نه کمتر از آن، مسبب ترور بیشتر گردید. این جنگ منطقه ای را به شدت متأثر ساخت که در آن دو قدرت اتومی پاکستان و هندوستان در رقابت با هم قرار دارند و ایران، چین و روسیه در تلاش کسب نفوذ بیشتر می باشند.

در حال حاضر افغانستان از جمع سه کشور جهان است که شهروندان اش بیشترین پناهجویان را در آلمان تشکیل می‌دهند.

نویسنده: ساندرا پیترزمن

برگردان: نادیه فضل

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.