میتدلوژی علمی یعنی چه؟

 

 

م.نبی هیکل
میتدلوژی علمی یعنی چه؟
دو ادعا در بحث علم و دین مطرح اند: باور عام این است که علم و دین باهم نا سازگار اند. ادعای
دومی که به نفع آن در این مقاله استدالل میشود این است که علم و دین ناسازگار نیستند.
در قسمت اول سوالهای آتی بحیث پرسشهای اساسی مطرح گردیدند: علم و دین در کدام موارد باهم
متناقض اند و این تناقض چه زمانی و چگونه آغاز گردید و انکشاف یافت. این پرسش ها سپس
بصورت مشخص چنین مطرح شدند: این ناسازگاریها درکدام موارد اند و بر کدام استدالل ها استوار
اند؟ به هردو سوال در قسمت اول پاسخ داده شد. میتدولوژی علمی و یافته های انسانی بر اساس این
میتد در نفس ادعاهای نا سازگاری و سازگاری قرار دارد. اهمیت این مساله نیز با انکشاف
استدالل بیشتر تبارز مینماید.
در بحث کنونی این سوال مطرح است :آنچه که یک برخورد را علمی میسازد چیست؟
بحث بر میتدولوژی علمی از چند جهت ضروری میباشد. نخست-آنگونه ای که خواهیم دید- این
روش و شیوه کار است که یک برخورد را علمی میسازد یا غیابت آن اعتبار علمی دانستنی را
صدمه میزند. حتی نقص در کار تحقیق علمی میتواند به نتیجه نادرست یا اشتباه آمیز منتهی گردد. از
سوی دیگر یک رابطه دیگر میتدولوژی با بحث تقابل و تصادم علم و دین نیز وجود دارد که به
جاده یکطرفه و دو طرفه شباهت دارد زیرا دین بر دانش خالق استوار است و علم بر دانش مخلوق،
نخستی نزولی است و دومی صعودی. با انکشاف بحث کنونی این مساله نیز صراحت بیشتر خواهد
یافت.
میتدولوژی علمی یک الزمه دیگر نیز دارد. تجربه داکتر جویس واالس )Wallace Joyce )داکتر
داخله در شهر نیو یارک این الزمه را به خوبی بیان میکند. الورا مکبراید )McBride Laura )
چهل و سه ساله در معده خود احساس درد میکند، در عضالت خود نیز درد دارد، از عصبانیت و
گاهی هم سرچرخی و خستگی عمومی نیز شکایت دارد1986,Rouéché .(هایپوتیز اولی واالس
این بود که الورا از انیمیا )anemia deficiency-iron)کمبود- آهن متاثر است. این حالتی است که
سطح یا مقدار هوموگلوبین های حامل آکسیجن در خون خیلی پایین است. برخی شواهد وجود داشتند
که هایپوتیز اولی داکتر را حمایت میکردند. تحقیقات فیزیکی/جسمانی نشان دادند که طحال )spleen )
الورا مقداری بزرگ شده است و ازمایشات خون مقدار پایین هوموگلوبین و تولید بیشتر کرویات
سرخ خون را نشان میدادند- که در کل نشان میدادند که بدن الورا تالش داشت ضایعات
هوموگلوبین را جبران نماید. از سوی دیگر، آزمایشات دیگر، سطوح نارمل آهن را نشان میدادند.
شاید الورا از طریق خونریزی داخلی خون ضایع میکرد، اما معاینه البراتواری مواد غایطه
نشاندهنده چنین چیز نبود. ایا الورا خون استفراق میکرده؟ پاسخ الورا به این سوال نیز منفی بود. در
ادرار الورا نیز خون دیده نمیشد. عادت ماهوار غیر نارمل) با خونریزی بیشتر(؟ پاسخ باز هم منفی
بود.
هفته بعدی وقتی داکتر واالس مصروف حل معمای الورا بود و ضع الورا وخامت کسب میکند. الورا
از درد شدید تر، پیچ و تاب، نفس کوتاهی و ضعف شدید شکایت دارد. خون الورا توانایی خود را
از دست میداد . . . سرانجام داکتر قطره ای از خون الورا را زیر سالید مایکروسکوپ مورد معاینه
قرارمیدهد. آنچه را دکتور میبیند بیانگر آن است که یکنوع زهر سلولهای سرخ خون الورا را نابود
میکرد. این چه میتوانست باشد؟ الورا اکثر اوقات در منزل میبود و دختر وی که باوی زندگی میکرد
شکایتی نداشت. واالس از خود میپرسد:” الورا چه کاری میکند که دختر وی انجام نمیدهد؟” الورا با
نقاشی، ترمیم آنها و اعاده آنها سروکارداشت. واالس فکر کرد که الورا ممکن است از اثرات زهری
لید )Lead )رنج میبرد. ازمایش بعدی خون نشان داد که سطح )Lead )هفت مراتبه بیشتر از سطح
نارمل است. واالس برای حل این معمای طبی از توانایی فکری خویش استفاده کرد. . .
.)Bernstein Douglas A. et al.,1994:323(
روش علمی به اظهاراتی میانجامد که زندگی روزمره آنها را تایید مینماید. اما نخست باید به دو افاده
سازگاری و تقابل توجه کرد. منظور از این دو اصطالح چیست؟
سازگاری و تقابل
برای این بحث مفاهیم سازگاری و تقابل دارای اهمیت اند. منطور از سازگاری چیست و تقابل یعنی
چه؟
آیا میتد علمی علوم طبیعی/فیزیکی با میتد علمی علوم اجتماعی/بشری سازگاری دارند یا در تقابل با
هم قراردارند؟ این موضوع نیز مورد منازعه قراردارد زیرا برخی از دانشمندان معتقد اند که علوم
اجتماعی باید مانند علوم فیزیکی عمل کنند و میتوانند چنین کنند در حالیکه برخ دیگر با آن موافق
نیستند. در علوم بشری روش کمی و کیفی به کار برده میشوند در حالیکه در علوم فیزیکی بیشتر
روشهای کمی مورد استفاده قرار میگیرند. موضوع مورد مطالعه علوم فیزیکیاز پویایی موضوعات
مورد مطالعه علوم بشری برخوردار نیستند. ایا سازگاری به معنای مطابقت کامل است یا به معنای
مطابقت در خطوط اساسی؟ هرگاه مطابقت در خطوط اساسی سازگاری باشد عدم سازگاری در
خطوط اساسی تقابل است. هرگاه سازگاری به معنای مطابقت کامل باشد پس علم در نفس حاوی
ناسازگاری های بسیار است. منازعه فیزیک کالسیک و فیزیک کوانتوم یک مثال آن است و یا
برخوردهای متفاوت مکتبهای فکری در علوم مثال دیگر.
تاکید بر ماده و معنا تفاوت بسیار را موجب میگردد. برای سالهای متمادی روح و دماغ مورد توجه
دانشمندان قرارنداشتند، در حالیکه در حال حاضر این موضعگیری تغییر کرده است. در روش علمی
این کمبودی ناشی از ناتوانی تفکر انسانی است که بایددرک نماید برای اندازه گیری و سنجش پدیده
های متفاوت تنها از یک واحد معیین اندازه گیری نمیشود استفاده کرد. در بحث بعدی با اندک تفصیل
به روش علمی آشنا میشویم.
روش یا متد علمی
روش علمی در طول تاریخ شکل گرفته است. زیر این عنوان با این روش بصورت مختصر معرفی
آشنا میشویم. فرانسیس بیکون )Bacon Francis )را هنوز هم به علت روش اندکتویستی ) inductivist
methodology )وی، دید وی در مورد ساینس جدید، حمایت وی از برخورد تجربی با طبیعت و بحیث
مولف نخستین ایتوپیای علمی میشناسند)246 : 2010 Floris. H Cohen .)دید وی در ین مورد در
اثر بیکون زیر نام ‘history natural ‘توضیح شده است. از نظر هاروی )Harvey )و همچنان
گیلبرت )Gilbert )و با وی هیلمونت )Helmont )یک پاترون همیاری میان سه عرصه : فاکتها که
بوسیله مشاهدات )oservation )و تجربه بدست میآیند, و نتیجه گیریی )inferences )هایی که از آن
فاکتها در مقابل یک پسمنظر )background )دید وسیع جهانی و یا یک تیوری مشخص بدست
.)Cohen H. Floris 2010 : 260(میکند تبارز، میشود آورده
در طول تاریخ برخوردهای متفاوت علمی رشد کردند. ایمپیری- سیزم منطقی ) logical
empericism )مثبتگرا یی )positivist ،)واقعگرایی)realist )و دید تعبیری )interpretive )از
انواع متداول آنها اند.
این دیدگاه ها بیانگر برخورد متفاوت به انتولوژی و ایپیستیمولوژی اند. مثبتگرایی باوصف گوناگونی-
در جوهر خود صاف و ساده است. چهار مشخصه عمده مثبتگرایی عبارت اند از:
 برانتولوژی بنیادی )foundationalist )بنا یافته است. مانند واقعگرایی(realist – (اما
برخالف برخورد تعبیری )interpretist )برای مثبتگرا جهان مستقل از دانش ما در مورد آن
وجود دارد.
 برای مثبتگرا علوم طبیعی و علوم اجتماعی در خطوط کلی همگون اند: ما میتوانیم با استفاده
از تیور ی برای ایجاد هایپوتیزها- که میتوانند بوسیله مشاهدات مستقیم آزمایش گردند- روابط
منظم را میان پدیده های اجتماعی کشف نماییم.
 از دید مثبتگرایی هدف علوم اجتماعی این است تا به اظهارات علی)statements causal )
دست یابند. دست یابی به روابط علی ممکن است و باید سعی شود تا این روابط میان پدیده های
اجتماعی کشف گردند. واقعگرایی نیز چنین باور دارد در حالیکه دید تعبیری این امکان را رد
مینماید.
 مثبتگرایان استدالل مینمایند که ممکن است میان پرسشهای ایمپیری – سوالهای مربوط به
چه؟- و پرسشهای نورماتیف یا ارزشی – سوالهای مربوط به چه باید باشد- تفکیک کرد. یعنی
علوم اجتماعی میتوانند بیطرف و عاری از –ارزش )free-value )باشند. ریالیستان بخصوص
آنانی که از عنعنه تعبیری حمایت میکنند این باور را رد خواهند کرد) Gerry. D Marsh
.)Stoker(eds), 2002:22,23
روش علمی بر آزمایش و امتحان باورمندیها استوار است. هفت معیار یک تیوری خوب تجربی
عبارت اند از:
1 .درست و محدود است.
2( .جهانی است( نسبی نیست.
3 .قابل تایید یا ابطال پذیر است.
4 .از نظر توضیح خود نیرومند است.
5 .برای بهبود باز است.
6 .با دانستنی های اثبات شده سازگار است.
.)Vasquez 1995:230(،است( parsimonious( خسیس یا/ سختگیر. 7
برای آشنایی با میتد علمی باید به آثار مربوطه مراجعه گردد. ساینس گاهی بحیث منطق تجربی
)logicoemperical )معرفی میگردد. پیام این اصطالح این است که علم دارای دوستون )1 )
منطق و )2 )مشاهدات است. به عبارت دیگر درک علمی از جهان باید )1 )معنا دار باشد و )2 )
با آنچه ما مشاهده مینماییم رابطه داشته باشد. این دو پایه با کار علمی : تیوری، جمع آوری
معلومات، و تحلیل معلومات جمعآوری شده رابطه دارند،)24: 1998, Earl Baie. )
در ساده ترین مثال ما سوالی داریم که برای آن باید پاسخ دریابیم. برای دریافت پاسخ استدالل
مینماییم و این کار را روزانه انجام میدهیم. گاهی این سوال در مورد یک موضوع مشخص است
و یا آن موضوع مشخص واحد را توضیح میکند. این را توضیح ایدیوگرافیک(Ideographic )
گویند. و گاهی به بیشتر از یک موضوع و حالت سروکاردارد-یعنی توضیح
نوموتیتیک)Nomothotic .)به عالوه ما دو نوع متداول استدالل داریم که انداکتیف و دیداکتیف
نامیده میشوند. استدالل انداکتیف )inductive )از خاص بسوی عام به پیش میرود یعنی از دسته
ای از مشاهدات مشخص به سوی دریافت یک پاترون یا خط کلی تکرار شونده که مقداری از نظم
را میان پدیده های تحت مطالعه بازتاب میدهد. و استدالل دیداکتیف(deductive (از عام بسوی
خاص سیر میکند. یعنی از)1 )یک پاترون یا خط کلی که ممکن است از نظر منطقی یا
تیوریتیکی قابل توقع باشد )2 )به مشاهدات تا دیده شود آنچه توقع یا انتظار میرفت واقعآ
رخمیدهد. یعنی با چرا )Why )آغاز میگردد و بسوی ایا )Wheather )به پیش میرود. در
حالیکه انداکشن برعکس آن سیر مینماید)36,35:1998, Ear Baie.)
پروسه روش کار علمی را میتوان در شکل )1 )آتی خالصه کرد.
واضح است که روش علمی تدابیر و میکانیزمهای بیشتری دارد، میتدولوژی علمی در
جوهر خود در شکل باال بازتاب یافته است. پروسه ریسرچ از یک مفکوره یا سوال آغاز
میگردد و با تعریف مفاهیم، انتخاب شیوه تحقیق،نمونه گیری از جمعیت مورد مطالعه، تعیین
شیوه اندازهگیری متغییرها به سوی مشاهدات به پیش میرود.معلومات جمعآوری و ئراسیس
میگردد و سئس ارزیابی و تحلیل میگرند و در ئایان گزارش تحقیق و دشواریهای آن بیان
میگردند. این پروسه در شکل آتی ترسیم شده است.
سوال یا موضوع کاقبل تحقیق یا
توضیح
Nomothetic Idiographic
Logic Observation
-Hypothesis
-Preposition
-Theory
-Data collection
-Data Analysis
شکل )2)
بر اساس شکل 4-2 ایرل بابی، 107:1998.
خالصه سخن تحقیق علمی از یک سوال یا یک فکر آغاز و دو باره به یک فکر
برمیگردد.یعنی که ما در یک مورد چیزی نمیدانیم و یا سوالی داریم و یا در مورد آن مطمین
نیستیم و به تحقیق میپردازیم تا
آن سوال را پاسخ دهیم و یا چیزی بر دانستنی موجود بیافزاییم. این پروسه در شکل) شکل3 )
ساده خود چنین است:
این یک برخورد صعودی )up-bottom )است زیرا ما از فقدان دانش بسوی دریافت حقیقت یا رابطه
علی میان دو یا بیشتر پدیده ها به پیش میرویم. هرگاه شخصی بداند که آب از ترکیب هایدروجن و
آکسیجن ساخته میشود و فرمول کیمیاوی آن را نیز بداند و بخواهد به آن یکی که این حقیقت را نمیداند
توضیح نماید و یا عمآلاین عملیه را نشان دهد یک پروسه نزولی )down-top )را طی میکند زیرا
فقدان دانش مطمین یا
سوال
مشاهدات و منطق نتیجه گیری
Theory
A B E F
C D X Y
Population and sampling
How will we actually
measure the variables
under study?
Observations
Collecting data for analysis and
interpretation
Transforming the data
collected into a form
appropriate to
manipulation and analysis
Application
Reporting results and assessing their
implications
Data processing
Aanlysis
Analyzing data and
drawing conclusions
Interest Idea
? Y
Y ?
X ? Y
A ? B
Conceptualizaton Choice of research method
Experiments
Survey research
Field research
Content analysis
Existing data research
Comparative research
Evaluation research
Specify de meaning of
the concepts and
variables to be studied
Whom do we want to
e ale to draw
conclusions about?
Who will e observed
for that purpose?
Operationalization
آنیکی میداند و این دانش خود را به آن یکی که نمیداند انتقال میدهد. شاگردان دانش تثبیت شده علمی را
در میابند ودر البراتوارها امتحان میکنند. شکل)4 )این رابطه را توضیح مینماید.
رابیرت بویل معتقد بود که طبیعت یک “کتاب” است که بوسیله یک
مولف . . . واقف بر همه چیز )omniscient )و قادر به همه )omnicompetent)
چیز نگاشته شده است. تنها بر اساس آ پیریوری )priori a )نمیتوان در مورد
چنین یک مخلوق آفریده شده بوسیله خالق آسمانی استدالل کرد، زیرا منطق
و قدرت خداوند فراتر از توانایی های بشری قراردارد. اما باید به طبیعت باید
نگاه کرد- متن را باید خواند- تا دریابیم واقعآ چه صورت گرفته است. جهان مانند یک متن است.
منسجم امایک تمامیت بی نهایت پیچیده است. . .از نظر وی شیوه تجربی وسیله ای بود که بوسیله آن
کتاب طبیعت را میتوان” تعبیر” کرد . . .
(Robert C. Bishop ‘Perspectives on Science and Christian Faith’ ,Volume 65, Number 1, March 2013.p.14 )
وقتی خداوند ابراز داشت که “هر نفسی ذایقه موت را چشیدنی است” و یا” انسان کاری جز سعی و
تالش نمیتواند انجام دهد.” سخن آخر را بیان کرده است و تجربه بشریت هردو را در شرایط اوج
انکشافات علمی و تکنالوژیک ثابت کرده است.
دیوید اوسبورن )Osborn David )در مقاله ای مدعی است که” در کل همه ی دانشمندان تاکید برآن
دارند که همه ی پدیده ها، در اصل، میتوانند از طریق کمیتهای قابل پیمایش توصیف گردند که بوسیله
قوانین ساده ریاضی)laws mathematical )میتوانند محاسبه گردند، و بدین ترتیب کاینات را به یک
میکانیزم تقلیل میدهند و انسانها را به میکانیزمهای – فرعی که خواست و احساس آنان به چیزی
بیشتر از پاترونهای تعامالت کیمیاوی میان مالیکولها نیستند. اکثریت مطلق این دانشمندان متمایل اند تا
مفهوم خالق را از توصیف همه ی واقعیتها و خلقت آنها محو سازند)-2009 David Osborn
65:20010 .)این بیان بخشی از حقیقت را بیان میکند.
دید جهانی علمی را کلیتون )Philips Clayton )بوسیله سه مشخصه تعریف مینماید.
1 .تجربیگرایی )Empiricism:)تعریف ساده آن این است که همه ی پدیده های شناخته شده از راه
تجربه حسی جهان فیزیکی شناخته شده اند.هرگاه شما بتوانید ببینید یا حس کنید یک پدیده را
میتوانید آن را انازه گیری کنید، مشخصه ها و رفتار آن را ثبت کنید. ایمپیری- سیستان به این
باور اند که دریافتهای حسی از جهان طبیعی یگانه منبع دانش اند.
2 .طبیعتگرایی میتدولوژیک )naturalism Methodological:)دانشمند در پی آن است تا پدیده های
موجود در جهان طبیعی را توضیح نماید. وی این کار را از راه باز یابی پروسه علی که این
پدیده را بحیث تاثیر /معلول موجب گردیده انجام میدهد.دو شرط باید رعایت گردد: مجموع
گذشته علی مورد مطالعه باید در جهان طبیعی قرار داشته باشد، و روابط علت-معلول باید
قانونگونه باشد.
3 .شرایط )1 )و )2 )در کل به معنای انکار میتافیزیک )agnosticism metaphysical )یا میتافیزیک
طبیعتگرا)naturalism )پنداشته میشود. انکار میتافیزیک باورمندیی است که بر اساس آن شناخت
موجودات میتافیزیکی یا مافوق طبیعی یا علل ناممکن دانسته میشود. میتافیزیک طبیعتگرا
)naturalism Metaphysical )باورمندی یی است که بر اساس آن چنین موجودات یا علل وجود ندارند
) یا: نمیتواند وجود داشته باشند(. استدالل این است که: موفقیتهای علوم طبیعی نشان میدهند که ایم-
پیری-سیزم و طبیعتگرایی میتدولوژیک درست اند. هرگاه آنها درست باشند ما باید یا میتافیزیست
طبیعتگرا باشیم و یا حد اقل منکر همه ادعاهای حقیقی بودن مذهبی. بدین ترتیب باور به خداوند با
موفقیتهای ساینس ناسازگار است)5.p,Philip Clayton.)
این بیان نصف حقیقت را بیان میکند زیرا سیر تفکرات علمی آنچنانی که بعدآ خواهیم دید بیانگر
حقیقت غیر از آن است. آیا علمی و عاقالنه است از وجود آنچه ها انکار نماییم که ما نمیتوانیم ببینیم یا
دان ش
فقدان دان ش/ محصل
تحقیق علمی
ش انتقال دان
اندازه گیری نماییم؟ تا اینجا توانستیم تصویری از روش تحقیق علمی در علوم اجتماعی ترسیم
نماییم.حال بر میگردیم به برخی دشواریها دربرخورد علمی.
دشواریهای برخورد علمی
یک دشواری علمی این است که نمیتواند غیر ارزشی باشد. تحقیق علمی از یک عالقمندی یا فکر اغاز
میگردد و بوسیله فکر سازمان میابد و تعبیر و نتیجه گیری میشود. برخورد های گوناگون علمی
بیانگر این حقیقت اند که دستیابی به نتایج متفاوت ممکن و متداول است. زیر این عنوان بر چنین
موضوعات مکث میشود.
1 .دانش علمی بشر سیر صعودی را میپیماید. این حقیقت را در انشکاف تکنالوژی و کشف حقایق
زندگی با صراحت شاهدیم. ما فکر میکردیم که عالج درد دندان کشیدن است اما امروز
میدانیم کشیدن یکی از راه های حل است نه یگانه راه حل.
2 .باورمندی غیر- ارزشی بودن و بیطرفی شیوه علمی مورد منازعه قراردارد. دیوید مارش و
گیری ستوکر استدالل میکنند که نگرانی های انتولوژیک و ایپیستیمولوژیک را نمیتوان، و
نباید نادیده گرفت یا کم اهمیت داد. این موضوعگیری ها را نباید بحیث یک جاکت پنداشت که
هر زمانی بخواهیم آن را به تن کنیم)21:2002 Stoker. G. D Marsh.)
3 .شیوه علمی بار – تیوریتیکی )laden-theory )دارد.
ستیفن شاپین )160,159:1982.S Shapin )مینویسد”در حالیکه ممکن است عادی به نظر آید
که گفته شود اظهارات در مورد واقعیتهای علمی ممکن است بار –تیوریتیکی )-theory
laden )داشته باشند،اما واضحآ عادی نیست هرگاه از نظر ایمپیری )empirical )نشان داده
شود و شبکه معیین توقعات و اهداف که تولید و تحلیل اظهارات در مورد فاکتها مشخص
گردند”، )159:1982. S Shapin .)شاپین چندین مثال تاریخی را در این رابطه یاددهانی
میکند که از زمره کشف باتی بیوس )Bathybius )را از وی نقل میکنم. در دهه 1980
هلسکی (Huxly. H.T )بیولوژیست انگلیسی یک موجود ابتدایی پروتو
پالسمیک)protoplasmic )را در نتیجه مطالعات مایکروسکوپیک کشف مینماید و آن را
باتی- بیوس مینامد و آنچه را زیر مایکروسکوپ دیده رسم میکند. مشاهدات هلسکی بوسیله
سر چارلیس وایویلی تامسن )Thomson Wyville Charles Sir )و تعدادی از بیولوژیستان
و جیولوژیستان امریکایی، انگلیسی و آلمانی تایید گردید که باتی- بیوس یک فاکت است.
موجودیت چنین شکل حیات بحیث گواه مهم برای حمایت از تعدادی از تیوریهای علمی خدمت
کرد. کشف باتی-بیوس برای تثبیت رابطه میان هایپوتیز نیبوالر )hypothesis nebular )
تحول سیاره ای )evolution planetary )و تحول ارگانیک بوسیله برخی از پیروان داروین
از زمره هلسکی و هایکل )Haeckel )نیز خدمت کرد. این کشف همچنان به حمایت از
)abiogenesis )در مقابل نظرات لویس پاستیور )Pasteur Louis )خدمت نمود و بدین
ترتیب در مباحثات ویتالیست- میکانیست )mechanist-vitalist )بارها نقش بازی کرد.
برای آنانی که معتقد بودند تداومی میان اشکال حیه و اشکال غیر حیه زندگی وجود دارد و معتقد بودند
که زندگی به سادگی و بصورت عادی میتواند از مواد غیر حیه بوجود آید، باتی-بیوس یک شی عجیب
و غیر عادی نبود، بلکه یک فاکت انکار ناپذیر طبیعت بود. اما بدبختانه به زودی گواهی دال بر بی
اعتبار بودن آن درک آغاز به تبارز کرد. تعدادی از بیولوژیستان مدعی شدند که باتی-بیوس یک فاکت
( و تاثیر ناگوار الکهول بر observerنه بلکه محصول ساخته شده است که در نتیجه تصور مشاهد )
colloided omorphous )میباشد. بی-تیبوس چیزی بیش از کلسیوم سلفات دریک )oozeالی )
. تاثیر پارادایم حاکم در (160. Ibid )(نمیباشد. این نظر را دانشمندان امروزی نیز تایید میکنندform
این تجربه تاریخ بر دانشمندان صراحت دارد. تاریخچه روابط علم و دین که در شکل آتی تر سیسم
گردیده سیر موضعگیری علم و دین را نشان میدهد.
برگشت بسوی خالق
علم
برخورد
ناتورالیستی
باور به خالق
ناخدا باوری
19 قرن
علوم طبیعی موضع ماتریالیستی
د نمای می اختیار
این شکل بر اساس منبع آتی ترتیب شده است:
Meyer Stephen C., The Return of the God
Hypothesis.www.arn.org/docs/meyer/sm-returnofgod.pdf.
در این شکل تنها مخالفت علم و روحانیون حاکم در مورد موجودیت خداوند بازتاب یافته است.
تصادم در واقعیت از زمانی آغاز میگردد که دانشمندان علوم طبیعی موضعگیری ماتریالیستی اختیار
میکنند و جهان را محصول قوانین طبیعی میدانند. شکل نشان میدهد که باورمندی به خالق کاینات با
انکشاف علم دوباره قوت میگیرد.
با حل این موضوع بسیاری از جدالهای کهنسال و جدید برای اهل دانش حل خواهند شد.
روحانیت که منبع دانش دینی و رهبر مذهبی بودند هم دارای صالحیت مذهبی بودند و هم دارای
صالحیت سنتی و قدرت سیاسی به دلیل اعتقاد به دین و مذهب جامعه از یکسو و به دلیل صالحیت
مذهبی و سنتی روحانیت از سوی دیگر به هدف تداوم سلطه خویش برجامعه سلطه روحانیت را از
طریق اعطای امتیازات تداوم میبخشد. تاریخ افغانستان شاهد نقش روحانیت در تامین قدرت سیاسی
و تداوم دگمای دینی میباشد.
در حیطه تفکرات اسالمی رویارویی های معتزله و اشعری و وهابی از یکسو بیانگر پلورالیزم اند و
از سوی دیگر بیانگر دگمای مذهبی روحانیت حاکم است. رویارویی اهل الحدیث )hadith-al ahl )و
مثال یک Hallaq Wael B. 2005:122,123)( نهم و هشتم قرون در( ah-al-ra‘y(ارای اهل
مقاومت در برابر استدالل و خردگرایی پنداشته میشود.
نتیجه گیری
بحث انجام شده نشان داد که رویارویی علم و دین نتیجه دگمای مذهبی روحانیون از یکسو و اشتیاق
دانشمندان برای دریافت حقیقت و قانونمندیها از سوی دیگر میباشد. بعالوه تمایالت نیرومند
ماتریالیسی دانشمندان و تمایالت نیرومند میتافیزیکی روحانیت حاکم موجب گردید نخستی دومی را و
دومی اولی را نادیده گیرد. تاریخ علم بیانگر رشد تفکر و منطق انسان نیز هست و این تاریخ بیانگر
جدایی و نزدییک علم و دین از همدیگر اند.
روش یا میتد علمی که بدون شک برای تثبیت باورمندیها طراحی شده است سیر صعودی دانش را
بازتاب میدهد زیرا دانشمندان در نتیجه آن سعی میورزند به سوالی که پاسخ آن را نمیدانند پاسخ
دریابند. علم خالق درست سیر نزولی دارد. اشکال )3 )و )4 )این پروسه را بیان میکند.
این وظیفه روحانیون است تا دین را در مخالفت با علم و منطق قرارندهند.نادانی و بی منطقی روحانی
متعصب به معنای آن نیست که دین خداوند منطق ندارد. ما همه میدانیم که خداوند عالم بر همه چیز
است.

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.