تحفظ پشتون ها رنگ میاورد | سبحان امیری

 

 
شکل گیری جغرافیای سیاهی به نام پاکستان در آسیای جنوبی به یک سرطانی می ماند که از زمان تاسیس اش تا کنون پیشه گر ویرانی و خشکانیدن زیبایی ها نه تنها در بیرون از این کشور بلکه در داخل این کشور نیز به وضوح قابل لمس بوده است . این انحصار طلبی ها از سوی پنجابی ها به خصوص سیستم حاکم در پاکستان که رهبری آن در دست نظامی ها و سازمان استخبارات نظامی این کشور بوده است همواره تلاش کرده است که دو صوبه پاکستان که پشتونخوا و بلوچستان است را از دایره پروژه های اقتصادی و سیاسی به دور نگهدارد و آنان از زمان بنیاد گزاری پاکستان در انزوا و محرومیت بوده اند . هر چند این محرومیت ها نشأت گرفته از هم سویی آنان به افغان ها بوده اند اما افغانستان نیز نتوانست به دلیل مشکلاتی که دامن گیر افغانستان بود به پشتون ها و بلوچ های آن سوی خط دیورند کمکی کند . اما این هم سویی و تفکر افغانیت و حب وطن بر مردمان آن کشور باعث شد که در بد ترین شرایط از سوی نظامیان پاکستانی قرار بگیرند و شاهد محرومیت های بی پیشینه یی باشند تا آنکه مردمان مناطق بلوچستان و پشتونخواه به حیث شهروندان دست دوم این کشور و به عنوان تروریست ها معرفی شدند و همواره از سوی نظامیان پاکستانی به عناوین مختلف هدف قرار بگیرند .

اما نظامیان پاکستانی و پنجابی ها از این غافل بودند که روزی این اقدامات آنان واکنش های مردمانی را به دنبال خواهد داشت که یک زمانی پنجابی ها از شمله های دستار آنان ترس داشتند . در نهایت این روز فرا رسید و اکنون هزاران پشتون به هدف به دست آوردن حق شان زیر چتر تحت نام تحریک تحفظ پشتون ها به رهبری جوان مردی به نام منظور پشتین که از میان مردم برخواسته درد مردم را با تمام وجود حس میکند گرد هم آمدند و بر ضد استبداد و یکه تازی های پنجابی ها صدا بلند کردند . این تحفظ پیشنهاد های بسیار انسان دوستانه و ساده است اما پنجابی ها حاضر نیستند که نخستین امکانات زندگی را در بخش تعلیم و تربیه ؛ صحت و رفاه اجتماعی برای آنان فراهم کنند ، بلکه در تلاش است که با برچسپ زدن جاسوس های سازمان استخباراتی افغانستان و هند بر سران این تحفظ ، این صدای حق طلبانه آنان را خاموش کند . اما این برچسپ ها معلوم دار که هیچگاهی باعث کمرنگ شدن حرکت های صلح خواهانه آنان نمیشود . هیچ عقل سلیمی این را قبول نمیکند که چند جاسوس برای خواستن حق خود هزاران تن را گرد هم بیاورد و حق خود را بخواهد بلکه تاریخ گواه است هر زمانیکه یک جاسوس سر بلند کرده است آنان بر سرنگونی نظام ها تلاش کردند نه برای اعاده نخستین امکانات زندگی برای مردمان خود . تظاهرات میلیونی پشتون ها در پشاور نشان داد که این تظاهرات و حرکت ها هیچ رنگ و بوی بیرونی ندارد بلکه انسان های سرزمینی هستند که به دلیل ملیت شان از سوی نظام حاکم پاکستان مورد محرومیت قرار گرفته اند . این حرکت، اگر بماند یا نماند، انعکاس بیداری میلیون ها مردمی است که به هیچ نامی، روی حق تبار، معامله نمی کنند. این مردم همان انسان هایی هستند که با وجودیکه به دلیل به میان آمدن تُف سیاسی ( پاکستان ) و یک معاهده ای که نه جنبه حقوقی دارد و نه سیاسی و هیچ سندی در این مورد وجود ندارد ( خط دیورند ) مردمان دو سوی خط از هم جدا شدند اما با آن هم این مردم هویت های قومی شانرا فراموش نکرده اند محرومیت ها را ترجیح دادند تا گم شدند هویت قومی و تباری شان .

امروز تحفظ نجات پشتون ها به یک الگو مبدل شده است و این نشان میدهد که دیگر سیاست های استفاده ابزاری از تروریزم و محرومیت یک قشر کار ساز نیست بلکه هر زمانی میتواند این محرومیت ها به یک آتش شعله وری مبدل شود که کنترول آن دشوار باشد و در صورت عدم کنترول میتواند تغییر های گسترده یی را حتی در سطح نظام ها و آزادی ها به وجود بیاورد .

اگر این تحریک و تحفظ پشتون ها در کوتاه مدت رنگ بدهد یا ندهد اما در نهایت زمامداران پاکستانی را مجبور میکند که به خواست های میلیون ها انسانی که در محرومیت به سر برده اند سر خم کرده و خواسته های شان را رذالتا قبول کند . این میتواند یک مژده خوب سیاسی برای افغانستان نیز باشد که این توانایی را دارد تا اندازه یی پاکستانی را که همواره از تروریزم به عنوان سیاست خارجی استفاده کرده و برای بقای بد نام ترین جغرافیای سیاسی خود از هر گزینه یی استفاده کرده است را کاهش بدهد و یا هم دست بردارد و از این کار های که انجام داده است وجداناً احساس خجالت و شرمندگی کند .

شما همچنین ممکن است مانند بیشتر از نویسنده

نظرات بسته شده است.